ادامه اعتراف رو میرفتم بدآموزی داشتم قول میدم بیام روزی یه اعتراف بکنم برا ثواب آخرت

اگه خدا قسمت کنه گوناهانم بسی بیشتر بشه روزی 7 الی 8 تا اعتراف کنم عالی میشه

اون موقع به مقام والایی می رسم

دخملی دل مادر رو نلرزاد با این قربون صدقه هاااااا

آتیش تیمام تنم را در نمود

خیلی کیف دادم اون خاطره یادش بخیر پارسال با خانمش یاد اون خاطره افتادیم مننم نمیگفتم که سر کی اومد این بلااااا بعد حسابی گوشم رو کشید
