[IMG]
-
باشه اجی جون
دیگه چی می خواستی ببینی؟
از حریم سلطان گرفته تا بفرما نمیدونم چی!
د نبین دیگه!
البت و ما نیز آگاه تر!
کورخوندی ما بریم تو مطبخ؟
آخی!
نبین خانوم نبین!
بدآموزی داره
ای بسوزه پدر اونی که این ماسماسکارو اورد توی این خونه ها!
آیا شما را همان مطبخ بس نبود؟
حال و هول دیگر از شما گذشته ننه!
همونم از سرت زیاده!:دی
ننجون
آخر عمریه چه کارایی که نمی کنی!
همون بشین تو خونه پا تی لی ویزیون!
هان؟
اینا چی یه!
مردي صبح از خواب بيدار شد و ديد تبرش ناپديد شده . شك كرد كه همسايه اش آن را دزديده باشد ، براي همين ، تمام روز اور ا زير نظر گرفت.
متوجه شد كه همسايه اش در دزدي مهارت دارد ، مثل يك دزد راه مي رود ، مثل دزدي كه مي خواهد چيزي را پنهان كند ، پچ پچ مي كند ،آن قدر از شكش مطمئن شد كه تصميم گرفت به خانه برگردد ، لباسش را عوض كند ، نزد قاضي برود و شكايت كند .
اما همين كه وارد خانه شد ، تبرش را پيدا كرد . زنش آن را جابه جا كرده بود. مرد از خانه بيرون رفت و دوباره همسايه اش را زير نظر گرفت و دريافت كه او مثل يك آدم شريف راه مي رود ، حرف مي زند ، و رفتار مي كند .
باشه خدافس
بروید!
نوش جان!
منم هيييييييي بد نيستم
هوم نه گرونتر ميشه
چی میگِ!
وقتی چهل زمستان پیشانی تو را از همه طرف احاطه و محاصره کرد
و در کشتزار جمال تو چین و شیارهای عمیق حفر نمود
زمانی که این پوشش جوانی غرور آمیز را
به صورت لباس ژنده و کم ارزش درآورد
اگر از تو پرسیدند
آن همه زیبایی تو کجا شدند
آن همه خزانه با ارزش روزهای نشاط و جوانی کجا رفتند
اگر بگویی در گودی چشمان فرو رفته ام
گم شده اند
شرمساری بی فایده است
چقدر سرمایه گذاری زیبایی
اگر میتوانستی جواب دهی
"این طفل زیبای من حساب مرا صاف
و جوابگو عذرخواه پیری من است"
زیباییش ثابت کننده زیبایی توست
که آنرا به ارث برده است
ویلیام شکسپیر
دومسش دارم
سلام ابجي خوبي؟
پرايد رسيد به 18
دکتر آ!
عكس پروفشو نگاه :دي
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید
طنین نام مرا موریانه خواهد خورد
مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید
دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم
مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید
در انجماد سکون ، پیش از آنکه سنگ شوم
مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید
مگر سماجت پولادی سکوت مرا
درون کوره ی فریاد خود مذاب کنید
بلاغت غم من انتشار خواهد یافت
اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید
قیصر امین پور
بس که فضولی
فدات شم نانازی
ننجون!
تریپ آنه گرفتی! دیگه مارو تحویل نمیگری!
نه............گناه داله
اخه خب تخم مرغا خودن به چشماش
آنه!
خیلی مسرور و خرم نباش چرا که هجوم درد ها و غم هایت؛و دوران ملال آور زندگیت، نزدیک است!:دی
اره...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
