هیچی از منظر پزشکای محترم ما بسیار ناقصیم . ولی باور نکنیا بدنم عین...... قویه

یهو رفتیم بیمارستان و خالم که اونجا پرستاره رفت به دکتر گفت ما حریف این نمیشیم خودت به زور بستریش کن . اونم نامردی نکرد ما رو فرستاد اتاق عمل

شکممونو عمل کردیم الانم اینجاییم .

دردش شروع شد . نامردا انگار با چاقوی زنگ زده شکممو بریدن .

راحت باش راحت باش . منم دارم میرم که این درد داره دیوونم میکنه
