خو برو دیگه آبجی من دیگه با چه زبونی بگم ؟
هان از اولم میدونستم قپی اومدی ..
نه نه مطمئنم اینو از اون نگرفتم ..بابا انیشتینه ..(چقدم نوشتنش سخته)
خو خودت گفتی سرده ..:surprised:
باو اونکه دست من نیست ..عه مریم ؟ تو که دوس نداری بری چرا دست من طفلکو بهونه میکنی ..
بوگو دیه ..
هان نه از اون که خیلی چیزای بد گرفتم ولی این قسمتش مطمئنم مال توه ..
نه گفتم گرم نگفتم داغ که ..
نه نرو آبجی ..تو بری کی اشکامو پاک میکنه شبا که بیقرارم ..موای منو کی بکشه وقتی تو رو ندارم ....
هان مرسی ..
ایول پس انیشتینی بوده واسه خودش..
ای بابا این همه علم پیشرفت کرده ..حتما یه وسیله دیگه هست ..پله برقی بزارم؟
هان برو ..خوشال میشیم ..پس دیگه نمیخوای تو خانواده ما باشی ..
هان من سالها باهاش زندگی کردم ..تو تازه اومدی نمیشناسیش..
مگه دایره هم داریم؟ ایول چه خونه ای داریم ما ..نمیدونستم بابا اینقد به هندسه علاقه داره ..
نردبون ؟
هان نه من میخوام فردا با بابا برم ببینم چی هست اصن .
هان شایدم سرشو کرده زیر آب ..اون طفلک هم سرما خورده مرده ...
هان آشپزخونه هم داریم؟ ایول ..
نه تویی ..اصن من میخوام مواتو بکشم ..