soha.soha
پسندها
1,951

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من؟! نایاب؟! :دیییی
    هستم زیر سایه ی ننه ی خوشگلم
    الان در فرجه های ترم 5 به سر میبرم جای شوما خالی!
    قیافه م شبیه همستر شده :دییی
    خودت چیکار میکنی؟ دلم تنگته ننه :(
    من میتوانم با تو صحبت کنم، درد و دل کنم، قدم بزنم، به کوه و پارک برویم، در رستوران غذا بخوریم، سفر برویم، در سفر کنار تو بنشینم، کتابخانه و سینما برویم، با تو برقصم، تلفنی صحبت کنیم، در جلوی تو بی حجاب باشم، اما همه ی اینها دلیلی بر گفتن یک "بله" به تو نیست. اینکه بتوانی فکری بیشتر از این بکنی
    خفته بودم، خوابی در میانه روز. در خواب یافتم که خوابیده ام در خانه ای، خانه در ایران بود. خانه ای آشنا و کهنه. ناگاه با صدایی از خواب برخاستم. صدایی. از خواب برخاستم. خانه در تاریکی مطلق بود. تاریکی مطلق. تاریکی. بیدار که شدم کورمال کورمال راه به بیرون جستم، خانه را انگار می شناختم و نمی شناختم، هر کلیدی که فشار دادم چراغی روشن نشد، از پله هایی بلند که پاها لق زنان پائین می رفت به طبقه دوم رفتم. همه خانه کور، همه اتاق ها کور، نه با صدایم کسی پاسخ داد، نه تکان کلیدی نوری به خانه تاباند، باز پله هایی یافتم و به پائین رفتم. از دور صدای دوش حمامی را شنیدم و نوری که به زحمت از زیر درز دری ولو شده بود کف خانه. به سوی نور رفتم. تا به دری رسیدم. در زدم: " کسی اینجاست" صدای زنگداری از زیر در گفت: " همه رفته اند، هر چه صدایت کردند، بیدار نشدی." گفتم: " چراغ ها همه تاریک اند، برق کجاست؟" گفت: " برو، چراغی روشن نمی شود، زود برو." ترسیدم و گفتم: " تو که هستی؟" گفت: " وقتی صدایم را نمی شناسی، چه فایده که مرا ببینی؟ برو. یا برو یا بخواب"
    ** حیوانات خوشحـــــــــــــــــــال **
    .
    تصاویری از کریستال یخ زده روی بدن سنجاقک
    .
    شلیک کن وعکس بگیر
    .
    ***عکس‌های منتخب مسابقه عکاسی دنیای میکروسکوپی نیکون!!!! :gol::gol:
    گفتـــگوی معمــــــــاری شماره 5 – شیــــــوه های مطالعــــــات ِ معمــــــــاری !___________________________________________

    :gol::gol::gol:


    آنگاه که تولد دختری بی گناه مایه ننگ عرب های پا برهنه و جاهل بود.
    آنگاه که زندگی برای دخترکان ساعتی به طول نمی انجامید.
    نیاکان ما، بلندترین شب سال، یلدا، شب تولد مینو الهه زن، و میترا الهه خورشید را شب زنده داری می کردند.
    این است میراث ایران زمین؛ این شب و همه شب های پر ستاره ایرانی پیشکش شما؛ آرزو دارم در پس یلدای زندگیتان زایش خورشید را نظاره گر باشید.
    واسه خودت کپی کردم دیگه تو پیج...Ice Dreamدیدمش
    نه سرماخوردم شدییید
    شوما خوبی؟
    بهرحال هرجا یه طوریه..این بدبختاییکه تو این آموزشکده ها میخونن رو چی میگی پس؟!!
    چه زودم صاحاب شد؟!!!!!!!:surprised:
    آره خب اینکه همه جا هس..بهرحال هر استادی سبک کاریه خودشو داره...نمیشه گله و شکایت کرد از این..یه جوراییم خوبه
    نه ..به خاطر علیرضا تغابنی میشناسم...اونجا درس میخونده..البته یکی از بچه های یونیمون امسال اونجا قبول شد ارشد..
    اون کلبه اریگامی خواهان زیاد داره اونجوری دربارش صوبت نکن..خخخخخخخخخخ
    ااا..بابا بد جایی که نیستین..اونی که تو رشته دیگه...دولتیه...استاداتون نباید بد باشن که
    عالم معنا نرفتم تا حالا نه..خوش آب و هواس؟؟
    راستی اسم دانشگاه شما چیه؟؟
    به به..حافظا. :دی
    الان تو که 24 ساعته قاشقی خب به ما هم بگو :دیییییییییی
    امشب شب سه شمبه س فردا شبم سه شمبه س این سه سه شبو اون سه سه شب هر سه سه شب سه شمبه س:surprised:.
    .
    khubi?
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا