جای یک انتظار خوشبینانه اینجا خالیست
چه سخت است جشن تولدی بگیرم بدون حضورت.......
چه کنم وقتی که نیستی تا شمعهایت را که سرتاپا می سوزند و حتی آهی هم نمی کشند را خاموش کنی؟؟
چه کنم با چاقویی که قبل از بریدن کیک فکرهای پرتی را به ذهنم می آورند؟؟
مهم نیست....
شمع ها را با آهم فوت می کنم.....
و چاقو را.....
و چاقو را.....
چه کنم؟؟