AH1365
پسندها
40

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • زندگی لحظهایی بود ک کنارت میخندیدم
    بی انکه بدانم کیسیتی
    زندگی اینده ایست ک ت در ان سهمی بزرگ داری
    یا در خاطراتم یا در خاطرم
    تلخ یا شیرین چ فرقی دارد ت باشی زندگی یعنی زندگی

    عشق من با عشق تو ....خاتمه ای نیست!!!
    فاصله باید بداند ............
    بین دل من با دل تو
    با این همه فاصله....... فاصله ای نیست !!!!
    که از ذهنم رفته باشد....خاطره ای نیست !!!
    فاصله باید بداند بین دل من با دل تو فاصله ای نیست !!!!

    مثل تقدیر پرستوی سراسیمه ی عشق
    پشت دیوار دلم از همه محبوبتری
    زندگی راز نیست
    گذر ان لحظست
    که دلت میلرزد و در فکرت حس شیدایست
    ثانیه ای که میبرد امانت را
    و چون لحظه ای بارانی
    دوست داری نگه داری زمانت را
    شاعر و فرشته اي با هم دوست شدند .
    فرشته پري به شاعر داد و شاعر ، شعري به فرشته .
    شاعر پر فرشته را لاي دفتر شعرش گذاشت و شعرهايش بوي آسمان گرفت .
    فرشته شعر شاعر را زمزمه کرد و دهانش مزه ي عشق گرفت .
    خدا گفت ديگر تمام شد .
    ديگر زندگي براي هردويتان مشکل شد
    .
    زيرا شاعري که بوي آسمان را بشنود زمين برايش کوچک است
    و فرشته اي که مزه ي عشق را بچشد آسمان برايش کوچک


    اینمممممممممممممممممممممم گل نرگس خدمت شمااااااااااااااا...امیدوارم خوشت بیاددددددددددددددددد....:w40:
    سنگ هایـی کـــه من از یادِ تو بر دل میــــزدم
    خانه ای میشد
    اگر خانه بنا میکردم . . .
    خدایا
    دستت را از روی space بردار
    بس نیست اینهمه
    ...
    ..
    .
    فاصله
    بلهههههههههههههههههههههههههههههه..............
    بــــ ــاران ..... !!
    بهـــ ــانه است ....!!
    بهــــ ــانه ای برای زیر بـــ ــاران راهی شــ ــدن ...!!
    راهی شدن در دل شب ....!!
    غـــ ــرق شدن در دل آسمان تاریــ ـک...!!
    اری بهـــ ــانه است ...!!
    بهـــ ــانه ای برای زندگی .... !!
    برای گریستـــــ ــن .... !!
    برای ازادی ...!!
    رهـــ ــایی ....!!
    ب ا ر ا ن . . . . !
    چه رسم جالبی است،
    محبتت را میگذارند پای احتیاجت،
    صداقتت را میگذارند پای سادگیت،
    سکوتت را میگذارند پای نفهمیت،
    نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت،
    ... ... و وفاداریت را پای بی کسیت،
    و آنقدر تکرار میکنند که خودت
    باورت میشود که تن هایی و بیکس و محتاج
    او نماز مي خواند و من آواز، عقايدمان چقدر فرق دارد،
    او خداي خودش را دارد، منم خداي خودم را،
    خداي او بر روي قانون و قاعده است و از قديم همين بوده !
    خداي من بر اساس نيازم و تجربياتم است و هر روز کامل تر از ديروز!


    او خدا را در کنج خانه و معجزه مي بيند،
    من خدا را در درون خودم، در قطره اي باران،بغض هايي پر از اشک ،
    در شادي از تهِ دل، در ثانيه به ثانيه زندگيم !
    او جلوي خدايش سجده ميکند !
    ولي من در آغوش خدايم آرام ميگيرم !
    نمي دانم ...
    خداي من واقعي تر است يا او ؟!
    قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی
    کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن
    از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم،
    اشکهایی را بریز که من ریختم


    دردها و خوشی های من را تجربه کن
    سالهایی را بگذران که من گذراندم
    روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم
    دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن
    همانطور که من انجام دادم
    بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی...
    دو قـطره آب که به هـم نزدیـک شوند،
    تشـکیل یک قطره بزرگتـر می دهند
    اما دوتـکه سنـگ هیچگاه با هم یکـی نمی شوند !
    پس هر چه سخـت تر و قالبـی تر باشیم،
    فهـم دیـگران برایـمان مشـکل تـر و
    در نتـیجه امکـان بزرگـتر شدنـمان نیز کاهـش می یابـد.


    آب در عـین نـرمی و لطـافت در مقایسه با سـنگ به مراتـب سر سـخت تر و در رسـیدن به هـدف خود لجـوج تر و مصـمم تـر است.
    سنـگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد.
    اما آب راه خود را به سـمت دریـا می یابـد.
    در زنـدگی معنای واقعی سرسختی، استواری و مصـمم بودن را
    در دل نـرمی و گذشـت باید جستجو کرد
    انگـار داروخانه ها هم فهميــده اند که ما تو اين مملکت تا کجا جـِـــــر
    خورديم، آخه هر وقت ميرم دارو بگيرم، بقيشو بهم چسب زخم ميده
    مـواظـب خـودت بـاش
    زلال که بـاشی
    دیگـران سنـگ های کـف رودخـانه ات را می بینـند
    بـر می دارنـد نشـانه می رونـد درسـت سـوی خـودت
    زنــــدگـــی تـــاس خـــوب آوردن نــیــســت!
    بـــا تــــــاس بـــد، خــــوب زنــــدگـــی کــردن است!
    ------------------------------------------------------------------
    بیـــا بـــاز هــم خـــودمــان را بــه نفهـمـی بـــزنــــیم !
    گـاهـی بفـهـمی ، نفـهـمی .. نفـهـمـی ، اوج ِ فــــهم اسـت !
    ------------------------------------------------------------------
    معشوقه ای پیدا کرده ام
    به نام روزگار . . .
    این روزها مرا درآغوش خویش
    سخت به بازی گرفته است !
    مشكلات مانند دست اندازهاي جاده اند


    كمي از سرعتتان كم مي كنند اما از جاده صاف بعد از آن لذت خواهيد برد ، زياد روي دست اندازها توقف نكنيد


    به حركتتان ادامه دهيد....
    اللهم ارزقنا شفاعة الحسين يوم الورود

    اللهم ارزقنا شفاعة الحسين يوم الورود

    اللهم ارزقنا شفاعة الحسين يوم الورود

    اللهم ارزقنا شفاعة الحسين يوم الورود

    اللهم ارزقنا شفاعة الحسين يوم الورود

    اللهم ارزقنا شفاعة الحسين يوم الورود

    اللهم ارزقنا شفاعة الحسين يوم الورود

    اللهم ارزقنا شفاعة الحسين يوم الورود
    سلام
    "سَلامٌ قَولً مِن رَبٍّ رَحيمٍ"

    دوستان عزیز بیایید یه کار بسیار مهمی بکنیم که انجامش بسیار راحت است،
    کار سختی نسیت, مشکل نیست, وقت گیر نیست،
    فقط به یک همدلی و همیاری نیاز دارد.

    :::.. ظهر روز عاشورا، موقع اذان ظهر، همگی، هر جا هستید، هر کاری می کنید،...:::
    ||/:::..."فقط برای یک دقیقه، همگی "دعای فرج امام زمان" را بخوانیم"...:::\||

    هیچ وقتی از شما نمی گیره فقط اگه این پست را "فوروارد" کنید و دست به دست کنید تا تعداد زیادی آن را بخوانند قدمی بسیار بزرگ برداشتید.
    لطفا بییاید فقط، چند کلیک ساده بکنیم تا به نتیجه بسیار بزرگ برسیم...

    (هر کس از دوستان هم خواست با نیت این کار را انجام دهد.)
    (اللهم ارزقنا شفاعة الحسين يوم الورود)
    بسم الله...
    از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد. از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد . از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود. از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد میشود. از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر میگذارد از خود عشق پرسیدم عشق چیست؟ گفت فقط یک نگاه
    عشق چیست؟؟؟ از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است. از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد. از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان. از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است . از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن میسوزد از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست. از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم رباتی هست که قلب را به سوی خود می کشد.
    هیچ وقت نگو رسیدم ته خط.... "اگر هم احساس کردی رسیدی ته خط".... یادت بیار که معلم کلاس اولت گفت:نقطه سر خط....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا