سلام ما که نمی دونستیم تولدتونه وگرنه زودتر از اینها تبریک می گفتیم
از خدا می خوام بهترینها برات رقم بخوره
از خدا می خوام همیشه ارامش تو زندگیت جاری باشه
از خدا می خوام همیشه دلت پر نور باشه ذهنت روشن باشه و قوت تو بازو هات
دوست خوبم تولدت مبارک
روزی یک مرد ثروتمند ،پسر بچه کوچکش را به یک ده برد
تا به نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند.
آنها یک روز و یک شب در خانه محقر یک روستایی به سر بردند.
در راه بازگشت ودر پایان سفر،مرد از پسرش پرسید:«نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟»
پسر پاسخ داد:«عالی بود پدر!»
پدر پرسید:« آیا به زندگی آنها توجه کردی؟»
پسر پاسخ داد:«فکر می کنم!»
پدر پرسید:«چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟»
پسر کمی اندیشید وبعد به آرامی پاسخ داد:«فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا.
ما در حیاطمان فانوس های تزئینی داریم و آنها ستارگان را دارند.
حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست!»
در پایان حرف های پسر، زبان مرد بند آمده بود.
پسر اضافه کرد:«پدر متشکرم که به من نشان دادی ما واقعاَ چقدر فقیر هستیم!»
دوست گلم ممنون که اومدی ولی فقط 2 تا سوال پرسیدی و نمیتونم به سوالایی که زیر 5 تا هست جواب بدم خوشحال میشم که لطف کنی و سوالاتو به 5 تا برسونی
بازم ممنون