masib
پسندها
1,618

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • می توان همچون عروسک های کوکی بود
    با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید
    می توان در جعبه ای ماهوت
    با تنی انباشته از کاه
    سالها در لابلای تور و پولک خفت
    می توان با هر فشار هرزه ی دستی
    بی سبب فریاد کرد و گفت
    آه من بسیار خوشبختم

    [/URL]
    سلام..ببخشید یهو بدون خداحافظی رفتم معذرت:(خیلی خسته ام تو فکر حذف و اضافه امم دارم کلافه میشم نمیدونم از کی بپرسم تعهد بگیرم برای کلاسام هیچکس جوابگو نیست خیلی دانشگاه شلوغه برای ثبتنامیها نمیدونم چیکار کنم برای دوتا از درسام
    اخ چه ارایشی کرده :دی:D
    اره والا انتظار داشتن صدمه زنندس..احساس کن زندگی کن..چقدر زیبا
    جملاتت اجی همه زیبا بود و قابل تامل..مسی عزیزه دل اجیت
    باشه شهرام خاااان
    آجی به نظرت این ترم تربیت بدنی رو بگیرم؟؟
    ترم3 هستم
    یه حذف و اضافه با تاخیر جدیدا گذاشتن برامون نمیدونم بگیرمش یا نه
    نه من مثله بابام فضولم شیطونم:biggrin:
    باشه کنجکاو
    وای یه دفعه بابا امیر نیاد اینا رو بخونه غرغرکنه :Dبابا امیره گردو قلمبه:D
    باشه حتما دوباره میام فضولی میکنم
    میدونم ماهه :D
    من به جز شماها تو باشگاه کسی رو ندارم
    اونا تو دانشگاه فقط و فقط همکلاسیمم دوست صمیمی ندارم..دوست صمیمی هام شما و شیما جونو بابایی و اون داداشته همون نفتیه حالا نگم اینجوری یه دفعه بیاد بخونش ناراحت بشه شوخی کردم گفتم نفتی
    اومدم انگاری دارم خاطره مینویسم برات عجب!!
    سلام آجی خوبی؟
    امروز صبح آنشنایی با معماری جهان داشتم چه عجب یه استاد باحال نصیب ما شد یه دخترخانمه بهش میاد متولد دهه 60 باشه اما خیلی خوشم اومد ازش باحاله
    بعضی از خانمها هستن که درس میدن مین کلاس خیلی خودشونو میگیرن خدارو شکر این اینجور نیست یه جو صمیمی داره حال میده به آدم
    ووای راستی امروز بیش از حد دانشگاه شلوغه ثبتنامیا آموزشو داغون کردن از پس شلوغ بود
    اومدم خونه ساعت 2 کلاس دارم..دلم هوای شماها رو کرده دلم تنگیده کاش پیشم بودید
    فرانک جونم من خیلی کم میام بهت سر میزنم ناراحت نشو......با اکسپلورر نمیتونم بیام نمیدونم چرا؟؟؟؟وارد میشم خودش خود ب خود خارج میشه....
    با فیرفاکس هم همش هنگ میکنه واسه ی صفحه کلی وقت میگیره تا وا شه نمیدونم چ خاکی تو سرم بریزم.....ب هرحال شما ب بزرگواری خودت ببخش تا ببینم چی میشه....اعصاب خودمم خرابه والا.......
    ای جانم.....................خوبی عشقم؟؟؟؟؟؟؟؟شیطون شدیاااااااااااا........
    یادش ب خیر ی روز بچه ها رفتن سر کلاس زبان بعد یکیشون با ما ک خوابگاه بودیم هماهنگ کرد ک فلان ساعت بزنگید بهم......اونم کیفشو گذاشت اخر کلاس ک کسی شک نکنه......
    حالا اهنگ زنگ خورش چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:biggrin:ی اهنگ فوق بندری......:biggrin:ما از این ور زنگ بزن اونا هم اونجا سر کلاس بخند...............
    استاد بیچاره شوکه شده بود.....ی وضع خنده داری بود کلا....یادش ب خیر....
    سلام. لا قابل :gol:

    فعلا با اجازه. داشتم ميرفتم.
    مراقب داداش شهرامت باش از اين بيشتر سيا نشه :D شوخي كردم. سفيده.;)
    وای خالههههههههههههههههههه
    چگده خوسمل میپله نی نیییییییی
    سیکمسووووووووو
    ملسییییییییییییی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا