ا
پسندها
162

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • وقتی برگ های پاییز رو زیر پات له می کنی یادت باشه روزی بهت نفس هدیه می کردن


    سلام احسان عزیز خوبی؟
    تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي ، همت كن



    و بگو ماهي ها ، حوضشان بي آب است‌.

    باد مي رفت به سر وقت چنار.
    من به سر وقت خدا مي رفتم‌
    اگر از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای ، به خاطر بیاور زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی هستی که هیچ دلیلی برای تمام شدن آن نمی دیدی ...
    چقدر دلتنگم !

    انگار برای تمام دنیا دلتنگم

    حجم دلتنگی من

    انگار به یک عالم آدم و خاطره

    مربوط می شود ...

    چقدر دلتنگم!

    یک عالم

    برای تنها

    یک آدم
    لهی

    در دلم غمی دارم بزرگ و بر دیدگانم نگاهی پر از حسرت و اندوه ،
    مرددم که آیا ناله و گریه و طلب بخشش به درگاهت پذیرفتنی است ؟! آیا لایق استغفارم ؟! اما تا شنیده ام بخشنده ای ،
    تا دیده ام بزرگ و مهربانی و تا آنجا که نظاره گر بوده ام
    وقتی دربرابر بی کرانه هایت طلبی داشتم با سخاوت اجابت نمودی ،
    مرا بخشیدی وبا نور قدرتت و با تلالو بصیرتت دستانم را فشردی و مرا نظاره گر بودی ودیدی .
    اگه يه روز بغض گلوت رو فشرد
    خبرم كن...
    بهت قول نميدم كه...
    ميخندونمت...
    ولي ميتونم باهات گريه كنم
    اگه يه روز خواستي دَر بري
    حتماً خبرم كن...
    قول نميدم كه...
    ازت بخوام وايسي...
    اما ميتونم باهات بيام...
    اما...
    اگه يه روز سراغم رو گرفتي
    و خبري نشد...
    سريع به ديدنم بيا...
    احتمالآ بهت احتياج دارم
    قدیمها فکر می کردم که چه خوب میشه که آدمها خودشون باشن , فیلم بازی نکنن‌, ماسک روی صورتشون نداشته باشن

    ولی الان فکر می کنم اگه آدمها خودشون باشن و ماسک نداشته باشن دنیا چقدر ترسناک و غیر قابل تصور میشه!!!
    سلام عزیزم خدا نکنه.
    ایشالله بشه زمانی با هم بیایم و حرف بزنیم.
    من دلم می‌خواهد
    خانه‌ای داشته باشم پر دوست
    کنج هر دیوارش
    دوست‌هایم بنشینند آرام
    گل بگو گل بشنو…؛
    هر کسی می‌خواهد
    وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
    یک سبد بوی گل سرخ
    به من هدیه کند
    شرط وارد گشتن
    شست و شوی دل‌هاست
    شرط آن داشتن
    یک دل بی رنگ و ریاست…
    بر درش برگ گلی می‌کوبم
    روی آن با قلم سبز بهار
    می‌نویسم ای یار
    خانه‌ی ما اینجاست
    تا که سهراب نپرسد دیگر
    ” خانه دوست کجاست ؟ ”
    فریدون مشیری
    سلام احسان جان چرا به من میگی بی معرفت؟
    خوب نیستی هر وقت که من هستم که:cry:
    خداي مهربان

    گفتم: خسته ام....
    گفتي: لا تقنطوا من رحمة الله...از رحمت خدا نااميد نشويد(زمر/53)
    گفتم:هيشكي نمي دونه تو دلم چي مي گذره...
    گفتي: ان الله بين المرء و قلبه...خدا حائل است ميان انسان و قلبش(انفال/26)
    گفتم: هيچ كسي رو ندارم...
    گفتي: نحن اقرب اليه من حبل الوريد...ما از رگ گردن به انسان نزديكتريم(ق/16)
    گفتم: ولي انگار اصلا منو فراموش كردي...
    گفتي: فاذكروني، اذكركم...منو ياد كنيد تا ياد شما باشم(بقره/152)
    پروردگارا

    مرا بينشي عطا فرما تا تو را بشناسم

    و دانش عطا فرما تا خود را بشناسم

    مرا صحتي عطا فرما تا از كار لذت ببرم

    و ثروتي عطا فرما تا محتاج نباشم

    مرا نيرويي عطا فرما تا در نبرد زندگي فائق شوم

    و همتي عطا فرما تا گناه نكنيم

    مرا صبري عطا فرما تا سختي ها رو تحمل كنم

    و طبعي عطا فرما كه با مردم بسازم

    مرا بزرگواري عطا فرما كه با دشمنم مدارا كنم

    و بينشي عطا فرما تا زيباييهاي جهان را ببينم

    مرا عشقي عطا فرما تا تو و همه را دوست بدارم

    و سعادتي عطا فرما تا خدمتگذار ديگران باشم

    مرا ايماني عطا فرما تا اوامرت را اطاعت كنم

    و اميدي عطا فرما تا از ترس و اضطراب بر كنار باشم

    مرا عقلي عطا فرما تا از خود نگويم

    و معنويتي عطا فرما تا زندگي معني داشته باشد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا