ما بیشتر پروژه داشتیم خیلی امتهان نداشتیم که التماس همدیگه کنیم
ولی یه مرتضی داشتیم خیلییییییییییییی بهمون کمک میکرد...خدا بهش خیر بده خیلی پسر خوب وبامرامی بود
نیاز به التماسم نداشت خودش وقتی میشست رو صندلی به دوستم که پست سر اون بود وجلو روی من میگفت من امتهانو خوندم دستمو کنار میزارم خودت از رو من بزنمنم از رو دست دوستم میزدم....ایشالا هر کجا هست سالم باشه....دلم براش تنگ شد