حنانه9
پسندها
147

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • پاییز در راه است ،
    اندکی از مهر پیداست...
    حتی در این دوران بی مهری ، باز هم پاییز زیباست...
    مهرت افزون ،پاییزت خجسته!
    سلام دوست خوبم .
    تسلیت میگم غم آخرتون باشه ...
    سهراب گفتی چشماها را باید شست ، شستم ولی ....
    گفتی جور دیگر باید دید ، دیدم ولی .....
    گفتی زیر باران باید رفت ، رفتم ولی .....
    او نه چشم های خیس و شسته ام را دید و نه نگاه دیگرم را ... !!
    هیچ کدام را ندید !!!
    فقط در زیر بارن با طعنه ای خندید و گفت : """ دیوانه باران ندیده """
    بعضی وقتا دوست دارم وقتی بغضم میگیره ، وقتی پر از دردم
    خدا بیاد پایین و اشکامو پاک کنه دستمو بگیره و بگه : ادما اذیتت میکنن ؟! بیا بریم ...
    .
    .
    ....
    ...
    .
    .
    بگذار هرآنچه از دست میرود برود ، آنچه را می خواهم که به التماس نیالوده باشد
    حتی " زندگی "
    دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست
    تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست
    قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو
    گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست
    گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
    گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست
    آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن
    من همین قدر که گرم است زمینم کافیست
    من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
    برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست
    فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیزکه همین شوق مرا، خوب ترینم! کافیست
    تشکر میکنم از دوستای حنانه خانوم که به تاپیک اومدن و تسلیت گفتن.
    مشتی از "خاک" برمیدارم...!! شاید.... این همان نیمه گمشده ی من باشد که خدا یادش رفته خلقش کند
    مسابقه>>> کی مهربونتره ؟؟؟<<<مسابقه
    به من رای میدین ؟:gol::smile:
    سلام خوبی همین الان متوجه شدم که عمو تون به رحمت خدا رفتن.........
    خدا رحمتشون کنه اصلا اینو شنیدم خیلی حالم گرفته شد............
    خوساتم علاوه بر تسلیت بگم برای کتاب ها عجله نکنید هروقت شد من راضیم.........
    بازم تسلیت می گم.......
    شاید آن روز که سهراب نوشت زندگی اجباری است
    دلش از غصه حزین بود و غمین

    حال من می گو یم
    زندگی یک در و دروازه و دیوار که نیست

    که نشد بال زدو پرواز کرد
    زندگی اجبار نیست

    زندگی بال و پری دارد و مهربان تر از مهتاب است
    تو عبور خواهی کرد

    از همان پنجره ها
    با همان بال و پر پروانه

    به همان زیبایی
    به همان آسانی

    زندگی صندوقچه ی اصرار پرستو ها نیست
    زندگی آسان است

    بی نهایت باید شد تا آن را یا فت
    زندگی ساده تر از امواج است

    پس بیا تا بپریم
    وتا شبنم آرامش صبح

    تا صدای پر مرغان اقاقی بال و پر باز کنیم
    تا توانیم که ازاول آغاز کنیم و تا نهایت برویم
    من دلیلی واسه ناراحت بودنم نمیبینم و حالم خوبه؟
    از دست کی ناراحتید؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا