@ramin
پسندها
25

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • هیچی فقط می خاستم بدونم داستان خودت بود یا نه؟

    راستی چند سالته؟

    دوستم واسم پیج وا کرده اسمشو هنو ازش نپرسیدم چی گذاشته........اخه ف-ی-ل-ت-ر شکن ندارم.....باید بگیرم

    اومدم بهت خبر میدم
    سلام

    رامین برار واقعیت داش؟........ینی واسه خودت اتفاق افتاده بود داداشی؟
    شوخی میکنم خوبو بد همه جا هست.
    آره خیلی دوستش دارم بخصوص اون آوازای تو فیلم پس از بارانش.
    فوت کرده نه؟:cry:مادربزرگم میگفت محضر داره
    راستش نميخام زياد تو فضاي مجازي باشم!
    از زندگي حقيقي م خيلي دور افتادم!
    ممنون از راهنماييت!
    حتما مزاحم ميشم ;)
    دیگه اون زمان ما نبودیم تو دنیا مارو آوردن این خراب شده.ولی دلمون با اونجاست.
    امو لشت نشاشینیم:biggrin:راست میگن آستانه ایا خسیسن؟:(شنیدی میگن تعارف آستانه ای؟(ناراحت نشیا رفیق)
    سلام رامین برار

    چه عجب اقا تشریف فرما شدی

    در گشت و گذار بودی پسر؟

    خو برو ماچش کن.....خیلی هوله ی نه؟:biggrin:
    سرسبزترین بهار تقدیم تو باد اواز خوش هزار تقدیم تو باد گویند ک لحظه ایست روییدن عشق ان لحظه هزار بار تقدیم تو باد
    سلام!
    نيستي برادر!
    يه شعر تقديم شما!
    رفتنت آغاز ويراني ست حرفش را نزن
    ابتداي يك پريشانيست حرفش را نزن
    گفته بودي چشم بردارم من از چشمان تو
    چشم هايم بي تو باراني ست حرفش را نزن
    آرزو داري كه ديگر برنگردم پيش تو
    راهمان با اينكه طولانيست حرفش را نزن
    دوست داري بشكني قلب پريشان مرا
    دل شكستن كار آساني ست حرفش را نزن
    خورده اي سوگند روزي عهد ما را بشكني
    اين شكستن نا مسلماني ست حرفش را نزن
    حرف رفتن ميزني وقتي كه محتاج توام
    رفتنت آغاز ويرانيست حرفش را نزن
    سکوت،همه ی معنای زندگی خاموش من است
    تنهایی،مکمل روزهای بی کسی و مرگ،تنها نگاه بان نبودن من.
    اینجا شاید کسی خفته باشدآهسته دور شو یار دیروز من.
    سکوت مطلقم در حجم شکسته آوار،خاطره یی از نگاه هایی که در جاده جا گذاشته ام...
    و چه زیبا گفت"قیصر"شعرهای "امین پور"
    «قطار می رود تو می روی تمام ایستگاه می رودو من چقدر ساده ام که سالهای سال
    در انتظار تو کنار این قطار رفته ایستاده ام و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!
    باید امشب بروم
    من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
    حرفی از جنس زمان نشنیدم
    هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود
    کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
    هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت ... سهراب سپهری
    سناااااااااااااااااااااااام
    چطولی؟؟؟؟؟؟؟؟
    ببخسید نی نی کالاس سلوع سده..سلش شلوق سده
    دوستون دالمممممممممممممم
    دنیا نباشد....
    کوچه ای باشد و باران....
    و رفیقی که زلال تر از باران است....!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا