شهرآفتابی
پسندها
223

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بساط کرده ام...

    و تمام نداشته هایم را

    به حراج گذاشته ام

    بی انصاف...

    چانه نزن...

    حسرت هایم!!

    به قیمت عمرم

    تمام شده!!

    می دانی یه وقتایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تعطیل است

    و بچسبانی پشت شیشه افکارت

    باید به خودت استراحت بدهی...

    دراز بکشی...

    دست هایت را زیر سرت بگذاری

    به اسمان خیره بشوی و بی خیال سوت بزنی

    در دلت بخندی

    به همه ی افکاری که پشت شیشه دلت صف کشیده اند

    ان وقت با خودت بگویی بگذار منتظر بمانند


    این دیوانگیست

    که از همه گلهای رز تنها بخاطر اینکه

    خار یکی از انها در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم


    سلام عزیزم

    قربونت برم......حالا که دیدمت بهترم

    خود چگونه ای ؟

    اومدنت برام سوپ رایز بودن:D


    سهراب گفتی: چشمها را باید شست.....شستم ولی!

    گفتی جور دیگر باید دید......دیدم ولی!

    گفتی زیر باران باید رفت......رفتم ولی!

    او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را

    هیچکدام را ندید

    فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت:

    دیوانه باران زده....
    رسم زمونه...........

    رفتم کنارش نشستم گفتم برا چی نمیری گلاتو بفروشی

    گفت: بفروشم که چی؟ تا دیروز می فروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتر

    دیشب حالش بد شد و مرد...تو می خواستی گل بخری؟

    گفتم بخرم که چی؟ تا دیروز می خریدم برای عشقم

    امروز فهمیدم باید فراموشش کنم

    اشکاشو که پاک کرد یه گل بهم داد

    با مردونگی گفت: بگیر باید از نو شروع کرد...تو بدون عشقت من بدون خواهرم

    من به تو خندیدم

    چون که می دانستم

    تو به چه دلهره از با غچه ی همسایه سیب را دزدیدی

    پدرم از پی تو تند دوید

    و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه

    پدر پیر من است

    من به تو خندیدم

    تا که با خنده ی تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

    بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و

    سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

    دل من گفت برو

    چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را

    و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من ارام ارام

    حیرت بغض تو تکرار کنان

    می دهد ازارم

    و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

    که چه می شد اگر باغچه ی خانه ما سیب نداشت
    چه زود !!:surprised:

    فقط سلامتیتون ( مراقب خودتون باشید)‌ به استاد که در انتظارن سلام ویژه برسونید:D

    تا سلامی دیگر به خدا میسپارمتون:gol:
    باوشه عزیزم......برو بسلامت

    منم همین طور.......

    توهم مراقب رفیقم باش خیلی برام عزیزه

    مرسی مهربون......شب ارومی داشته باشی.....شبت نی نی بارون
    هر نتی که از عشق بگوید

    زیباست

    حالا

    سمفونی پنجم بتهون باشد

    یا زنگ تلفنی که در انتظار توست
    خب پس روغن ترمز فراموش نشه:biggrin: (لزوما ...فومن شیمی باشه یا ایرانول)...هیچکس تنها نیست.:D

    راستی رفتین بیرون بگین الهه جان هم بیاد تو !

    چون فضای اتاق کافی نبود ٬ رفتن بیرون:biggrin:
    گفتی دوستت دارم

    و من به خیابان رفتم

    فضای اتاق برای پرواز کافی نبود
    حال نتم خوب نشده ! اگر خوب بود که بالای 100تا بودن :D

    خدا رو شکر که خوبین

    با موتور میرین دانشگاه و ...!؟:D(مراقب باشین ! کلاه ایمنی ٬ لباس ضد خراش و ...):D
    مرا اینگونه باور کن

    کمی تنها

    کمی خسته

    کمی از یادها رفته

    خدا هم ترک ما کرده

    خدا دیگر کجا رفته؟؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا