چشت روز بد نبینه داداشتو کشتن
داشتیم شیشه مغازمونو میاوردیم پایین(از این درای سوپر مارکتی هس کلا شیشه ایه)خاصیش اینه که یه جاش ضربه بخوره کلا تا آخرین ذرش میترکه
داشتیم میبردیمش اومدم آروم بذارمش پایین تو دستمون ترکید منو رفیقم که پاره شدیم.الان دستمو ببینی انگار یه مینه ضد تانک تو دستم ترکیده
مهتاب داداش نداری
هااااااااااااااااااااااااااااای گلی گم کرده اااااااااااااام میجویم اورااااااااااااااااا
حالا بشین بخند

گاگول