mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • امروز .. با باران همراه خواهم شد .. در دشتی به نامِ زندگی

    جاری در میانِ روزگارِ گرم و تَف زده ..

    به این امید .. که دلم .. دوباره رنگی از تازگی گیرد

    به این امید .. که دوباره .. نغمه سر دهد در کنارِ نغمه یِ باران

    و دل .. به دلِ قطره ها بدهد ..

    امروز با پاهایِ برهنه یِ خیالم ..

    تمامیِ فاصله ها را از خودم تا تو .. طی خواهم کرد

    امروز .. را با تو .. در زیرِ باران

    دِلانه .. می خواهم

    جایی که دستِ هیچ فاصله ای به ما نمی رسد

    حتی دستِ تو .. حتی دستِ خودم

    حتی دستِ سرنوشت

    امروز تنها دستِ باران است که خیالِ مرا به خیالت پیوند می دهد

    مرسی از قطره قطره اش

    گاه حل می شود دلم .. در قطره هایِ آرزو

    همراهِ قطره ها .. طی می کند .. مسیرِ رود

    رودی به نامِ زندگی .. سیال و بی سکون

    رودی که می ریزد به دریایی پُر از جنون

    رها می شود دلم .. همراهِ قطره ها

    رها .. سبک .. جاری ..

    می ریزد به دره ها ..

    من .. قطره ها .. دلم ..

    دل .. قطره ها .. و رود ..

    می ریزیم به دریایی ..

    لبریز از نغمه و سرود ..

    دریایی به نام عشق ..

    که مهر هستَش تار و پود ..


    دستت را به من بده .. تا به زیر بارانِ یه حسِ خیس

    لبخند زنیم به رویِ خورشیدِ جانهامان

    تا که با لبخندِ زیبائی به رویِ همدیگه

    بدهیم رنگِ شادی به دلهامان

    دستت را به من بده .. تا در لمسِ این احساس

    پُر کنیم از لطافتِ این باران .. تن و روح یا که دُنیامان


    نه!

    من نمی ترسم از صدایِ رعدِ دلت

    هر چه می خواهی فریاد کن ...

    نه!

    من نمی ترسم از برقِ نگاهِ تو

    بدرخش در شبِ من ..

    نه!

    من با تو گریه نمی کنم ..

    نترس ! گریه کن !!

    نه!

    من خسته نمی شوم از مویه هایِ تو

    نترس! مویه کن !!

    شانه های دلم طاقتِ اشکهایِ تو را دارد

    نترس از آزردنِ من

    بگذار عاشقانه کنار نفسهایت به لمسِ آبیِ قطره قطره ی دلت برسم

    تا روشن شود شبِ من .. از درخششِ این حسِ قشنگ

    و تو سبک شوی ..سر بر شانه هایِ دلم ..

    در کنارِ خنده هایِ من ..


    وقتی که قطره ها ..

    می شویند غبار ..

    از شاخ و برگِ درختان .. از برگ برگِ گُل

    وقتی هوا .. تازه می شود ..

    وقتی آسمان .. لبخند می زند به روی من

    وقتی گنجشکِ عاشقی در کنارِ چشمه سار .. خنده می کند

    وقتی هوا .. لبریز از عطرِ عاشقیست

    نفس می کشم تو را در ذره ذره یِ هوا

    با .. یادِ تو .. و .. دلت .. دلم را .. زنده می کنم

    و ( تو )..

    تا همیشه در نفسهایِ دلم می مانی ..

    حتی اگر که ( من ) ..

    برایِ تو و دلت .. تا همیشه کم باشم ..


    تو با باران می آئی ..


    با قطره قطره ی شبنم ..

    میریزی عاشقانه هایت را ..

    بر سر تا پایِ دلم .. قلبم ..

    تو با هر نغمه یِ زیبائی ..

    همراهِ هر سروده می آئی ..

    می ایستی کنارِ دلم ..

    نگاه می کنی در من ..

    من از نگاهِ تو ..

    جانی دوباره می گیرم ..

    همان نگاهی که ..

    تا همیشه می گریزد او از من


    هستی ..

    یک جا ..

    خیلی دور ..

    زیااااد نزدیک ..

    با صبر و غروری بی نظیر و رویائی ..

    هستی ..

    یک جا ..

    خیلی دور ..

    زیاااااد نزدیک ..

    همان گونه که دوست دارم .. آرام ....

    هستی ..

    یک جا ..

    خیلی دوور ..

    زیااااد نزدیک ..

    که نفسهایِ عاشقانه می کشی ..

    تصنیف هایِ عاشقانه می خوانی ..

    که مرا .. کُنجِ آن خلوتِ تنهائیِ خود .. جانِ دلت می نامی ..

    هستی ..

    خیلی دور ..

    زیااااااد نزدیک ...

    جایی به زیرِ پوستِ من ..

    جایی که دستِ هیچکس به تو نمی رسد ..

    و من چه خوشبختم ......


    روزه تمرین کلاس زندگی
    درس ایثار و خلوص بندگی
    روزه زنجیر هوا گسستن است
    دیو و بتهای درون شکستن است
    روزه یعنی نفس خود را پــــــــــاک کن
    قلـــــــــــــــب ابلیس درونـــــــــت چاک کن
    راه پرواز اســــــــــــــــت سوی آســـــمـــــــــان
    مـــــــــــــــــــاه گردیدن بـــســــــــــــــان عاشقان
    مـــــــــــــــــــاه در خود نگری و خود کــــــــــــــاوشی
    لـــــــب فرو بـــــــــــستن ،نـــــــــــگفتن،خـــــــاموشی
    درک مـــســـــــــــکین از دل و جــــــــــان کردن اســـت
    زندگـــــــــــــــــــــی همچون فقــــــــــــــیران کردن است.
    خود را آماده سازیم برای ماهی که در آن قرآن کریم نازل شده است.
    خود را آماده سازیم برای ماهی که دهه اول آن رحمت،دهه دوم آن مغفرت و دهه سوم آن رهایی از آتش جهنم می باشد.
    خود را آماده سازیم برای ماهی که شیاطین متمرد به زنجیر کشیده می شوند.
    خود را آماده سازیم برای ماهی که در آن شب قدر که از هزار ماه بهتر است، قرار دارد.
    خود را آماده سازیم برای ماهی که دعا در آن رد نمی شود.
    خود را آماده سازیم برای ماهی که اتصال به خدا آسان تر است.
    خود را آماده سازیم برای ماهی که تمرین خودسازی و استقامت و پایداری در طول سال است.
    و خود را آماده سازیم برای ماهی که نامش " رمضان " است.
    مرسی مانی جان...این روزا واقعا خسته شدم،اما اشکالی نداره:gol:
    عشق زنی* *ست
    که حواسش به هیچکس نیست
    گوشواره*هایش را یکی* یکی* در می**آورد
    سرش را به یک طرف خم می*کند
    تا شانه*هایش پر شود از سیاهی موهایش
    دستش را می**برد تا دکمه*های لباسش را باز کند

    عشق مردی ست
    که آخرین پٔک محکمش را به سیگارمیزند
    و آرام ... خیلی* آرام
    زن را در آغوش می*کشد
    درست زمانی* که
    زن حواسش به هیچکس نیست

    چه زیبا! گفتم دوستت دارم !
    چه صادقانه پذیرفتی!

    چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !
    چه ابلهانه! با تو خوش بودم !

    چه كودكانه ! همه چیزم شدی !
    چه زود ! به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی !

    چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم !
    چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد!

    چه بیرحمانه! من سوختم......

    به لب*هات که نگاه می*کنم تشنه*ام می*شود.

    در خاطره*ی بيداری*ام برهنه*ای

    و در حافظه*ی خوابم خيس.

    پلک می*زنم با زنگوله*های آسمان

    در موج می*درخشی و در اوج می*رقصی

    چون ستاره*ای آتش*گرفته

    يا گلی شکفته







    زندگی
    بر سر نفسها آوار می شود
    و روح خسته ام
    چه عصیان زده
    قلب را به یدک می کشد
    چه انتظاری داری؟
    دیگر مهربانی را در خشمت جا گذاشته ام
    ستونهای ترک خورده بر تپشهایم می پیچند
    و امروز
    بی آنکه بخواهم
    بر دیوار قلب
    ،این رفیق نیمه راه،
    سنگ روی سنگ می چینم
    می دانم
    پیچک هم که باشم
    طوفان مرا از دیوار جدا خواهد کرد

    سکوت عجیبی دارد اینجاتنها من مانده ام و خیال بودنت، خنده هایت و نوشته هایم که ...
    با دلم چه کرده ای!؟ با من چه می کنی !؟دلم برایت تنگ می شود
    وقتی می خواهمت وقتی بلند بلند می خوانمت ونیستی،
    تنهایی عجیبی است دیوانه ام می کند گاهی ...
    می دانم آرزوی دیدنت فقط خیالیست شیرین ...
    کاش اینجا بودی درست روبروی من!سکوت می کردیم
    و در آن سکوت من جرعه جرعه از شهد نگاهت سیراب می شدم
    کاش می دانستی دلتنگی با دلم چه ها می کند
    کاش می دانستی دلم ....

    هنوز منتظرم ...

    وسط یک شب بارانی که از شدت تب عرق کرده ام

    بیدارم کنی و بگویی

    چیزی نیست خواب می دیدی ....

    بـاران مـیـبـارد . . .

    بـه حـرمـت کـدامـمـان . . . نـمـیـدانـم !

    شـایـد . . . بـرای اوج دادن بـه عـشـق بـازی تـ ـو و او . . .

    یـا شـایـد . . . بـرای هـمـراهـی بـا تـک تـک قـدم هـای خـسـتـه ی ِ مـ ـن . . . !

    نـمـیـدانـم . . .
    باید بی خیالش شوم
    بی خیال حرفهایت که میگفتی:
    چـــاک ِ سیــنه ات
    زیبـــــاترین
    دوراهی دنیــــاست
    لـیـلـاتـرم کـردی . .
    و مـن در نـبـودَت ، ایـن را
    از گـونـه هـای تـر هـر شـبـم فـهـمـیـدَم . .

    این که باید

    "فراموش ات می کردم" را هم

    فراموش کردم !

    تو تکراری ترین " حضور ِ " روزگار ِ منی

    و من عجیب ؛

    به آغوش ِ تو...

    ... از آن سوی فاصله ها

    خو گرفته ام
    فرشته کوچک ،راه گم کرده ای مگر ؟


    اینجـــــــــــــــــــــ ا


    زمیــــــــــــــــــــــ ـن است


    قلمرو انسانهای بی بال و پَر ِ حریـــــــص


    گم شدن در بین شان


    تاوان سنگیـــــــــــــــــــــ نی دارد ...
    روزگـــارلعنـــــتی!!!
    روزگـــارلعنـــــتی!!

    هـــر"سازی"زدی رقصــــیدم!!

    بــی انـــصاف یــک بارهم تـــو،بــه"ســاز"مـن برقص!!!

    ببـــــین دلـــم چــه"شــوری"می زند...
    واحد اندازه گيريے فاصلـہ " مــتــر " نيست ؛

    " اشـــــــــــتـــيــــاق " است ..

    مشتاقش که باشے ،

    حتے يک قـدم هم فاصلـہ اے دور است .!.

    شنيده بودم "پــــا" "قــلب دوم" است...

    امّا باور نداشتم...

    تا آن زمان كه فهميدم،

    وقتی دل مانـــدن ندارم،

    پای ایستادن هم نيست...




    براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 720x480 مي باشد


    [IMG]
    دلتنـــگ کــه شــــــدی،

    پیـــش ِ مــــن بیـــا،

    کمـــی غصّــه هســـت

    بــــــــــــــــا هــــــــــــم مـــــــــی خـــــــــوریـــــــم


    ساده با تو حرف می زنم

    این پرنده ای که من کشیده ام

    چرا نمی پرد؟

    این ستاره

    سرد و کاغذی است

    این درخت

    بی بهار مانده است

    دانه های این انار طعم مرگ می دهد

    من دلم گرفته…

    هر چه می روم… نمی رسم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا