http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/387270-عکسا-جراحی-قلب-دکترا-بیان-تو
-
سلام سارا جون ...خوبی؟؟؟؟؟
خوش میگذره؟
سلام.
خواهش میشه.
ااااااا تو هم رفتی که!!
باییییی.
سلام باهوش.
نت من به شدت گیر کرده همین الآنم.
تا یه ربع دیگه اگه باز نشه مجبورم برم.
نگاه کن سایت همین حالاشم برام گیر داره وگرنه پیامم 3 بار ثبت نمیشد.
حالا ما شدیم بی معرفت دیگه؟
نه دیشب سایت برام گیر کرده بود متوجه بودنت شدم ولی نتونستم سلام بدم بهت گفتم اگه بدم هم فایده ای ندره چون ممکنه هر لحظه نتم قطع شه که شد.
میدونی اوناییرم که زود قضاوت میکنن،زود تر میدزدن.
بپا دزدیده نشی.
حالا ما شدیم بی معرفت دیگه؟
نه دیشب سایت برام گیر کرده بود متوجه بودنت شدم ولی نتونستم سلام بدم بهت گفتم اگه بدم هم فایده ای ندره چون ممکنه هر لحظه نتم قطع شه که شد.
میدونی اوناییرم که زود قضاوت میکنن،زود تر میدزدن.
بپا دزدیده نشی.
حالا ما شدیم بی معرفت دیگه؟
نه دیشب سایت برام گیر کرده بود متوجه بودنت شدم ولی نتونستم سلام بدم بهت گفتم اگه بدم هم فایده ای ندره چون ممکنه هر لحظه نتم قطع شه که شد.
میدونی اوناییرم که زود قضاوت میکنن،زود تر میدزدن.
بپا دزدیده نشی.
وای چ پیج خوشرنگی
حضرت ابراهیم در آیات 78 الی 82 سوره شعرا فرموده است : او کسی است که مرا آفرید و سپس هدایتم کرد .
و کسی است که به من غذا می دهد و مرا سیراب می کند.
و زمانی که مریض می شوم اوست که مرا شفا می دهد.
و کسی که می میراند مرا و سپس زنده می کند .
و او کسی است که امید آن دارم تا در روز قیامت گناهانم را ببخشد.
راز زندگی:::
در افسانهها آمده، روزی که خداوند جهان را آفرید، فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فراخواند و از آنها خواست تا برای پنهان کردن راز زندگی پیشنهاد بدهند. یکی از فرشتگان به پروردگار گفت: خداوندا، آنرا در زیر زمین مدفون کن. فرشته دیگری گفت: آنرا در زیر دریاها قرار بده. و سومی گفت: راز زندگی را در کوهها قرار بده.
ولی خداوند فرمود: اگر من بخواهم به گفتههای شما عمل کنم، فقط تعداد کمی از بندگانم قادر خواهند بود آنرا بیابند، در حالی که من میخواهم راز زندگی در دسترس همه بندگانم باشد. در این هنگام یکی از فرشتگان گفت: فهمیدم کجا، ای خدای مهربان، راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده، زیرا هیچکس به این فکر نمیافتد که برای پیدا کردن آن باید به قلب و درون خودش نگاه کند.
و خداوند این فکر را پسندید.
هر موقه بیای قدمت رو چش خوش اومدی .خونه خودته.
بیا که منم باید ازت سوال بپرسم.
باای.
منم دیگه برقارو خاموش کنم که برم دیگه.
خیلی خیلی خوشحال شدم از هم صحبتی باهات.
ایشالا بازم مزاحم بشبن!!!!!!!!!
شوخی بود مراحمین.
شبت خیلی خوش.باای.
شال خوب جلو دست نبود.بعد سر یکی از بچه ها شکسته بود از باند اون استفاده کردم.
تاپیک بچه های خرم اباد.البته الان تعطیله.هر موقعه بچه ها جمع شدن خبرت میکنم که بیایی.
لطف داری.ایشالا قسمت شه بیایی اینجا سر بزنی.
عصبانیت کجا بوده واسه خودت میبری و میدوزی؟
میخوای بیا یاد بگیر؟
اواتارمو خیلی دوس دارم از این بابت شرمنده.
لری حرف میزنیم.لری خرم ابادی.
قرار نیست کسی که بهت نارو بزنه تو دلت بشینه.
گاهی اوقات یه نفر میاد تو زندگیت که خیلی به دلت میشینه و حتی ممکنه اون کسی نباشه که تو انتظار
داشتی ولی قلبته که میگه این همونیه که من میخواستم.
افتاد سارا خانم؟ -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
