psychic
پسندها
4,443

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خو فسیل شدی الزایمر گرفتی دیگه:Dخو حدیث داریم کتک بزرگترا گله کوچیکترا باید هرازچندگاهی از این گلا بو کنن(قال خوتم):w12:
    آفلین حالا پیسمل خوفی شدی

    کاش باهات شرط بسته بودم شونصد تومن ازت می بردما:D

    زیاد کاری به کار هم نداریم:Dکارش داری؟:D
    خو میگم نگفتی بگو چشم دیگه...بزرگی گفتن کوچیکی گفتن

    نه باوووووووووووووووو....قضیه نوگی که مال اسپمدونیه انگار:surprised:خو قبول کن دیگه گشتنم نوموخواد:D
    هی ما هم میگذرونیم با پایان نامه. به به اینجا همچین هوا خنکه . باد میزنه. منم میخوام برم زیر پتو دیگه . شبت شیک

    [IMG]
    ها اینو یادم رفت بگم :شما نگفته بیدی ولی من گفته بوده بیدم:D
    بابابزرگ هول بودی دیگه:D

    اون گفت و گوش رو فهمستم عامو ولی جمله ی اول کژتابی داشته بید که با همت شوما رفعیده گشت همی:D

    اجرکم عندالله:D
    "گفتیم یادت نیست ، دقیقا گفت گوش یادم هست":surprised:
    بابابزرگ ترجمه کن ببینم چی گفتی اصن:D

    چیرا خو؟انخده مامان بزلگ مهلفونی ام که نگو:D
    جوجه ریزه کجایی؟

    خوب هیسی؟

    سلامتی؟ تی مارِشان خوب هیسن؟ تی مارِِ خوش هده می عوض؟

    چی بوتوم ها؟:D
    واقعا از کجا میدونی؟:surprised:آها یادم اومد:Dمن در خلال یک خاطره ی خنده دار(یادته؟:دی)گفتم ولی شما نگفتی;)

    موخوای نقشامونو عوض کنیم من بشم مامان بزرگت؟:D

    یو نیز هم:smile:
    سلام مهندس
    حرفايي كه بين منو امير دراگو زده شه بودو خوندي تو صفحه شخصيمون؟؟

    بنظرت بد حرف زدم؟؟
    خيلي ناراحتم:(...ديگه داره اشكم درمياد
    برو بچه میزنم میشکونمااااااااااااااا .:D

    میدونی که چی چی میگوئم:D
    باز این شروع کرد. اذیتم نکن میزنم سر و کلتو میشکونماااااااااااااااااا .

    نه نه نمیشکونم اخه مامانت خیلی دوست دارن دلم نمیاد

    ولی یه جوری میزنمت که مامانت نفهمن ولی تو خیلی دردت بیاد :D
    نه مطمئنم نگفته بودیم:surprised:

    اِ پس کوشمولوتری:Dآخــــــــــــــــی نازی بابابزرگ دوسولوی خوتم

    اون که بعله...اصن شوما گل سر سبد باشگاهی...نورچشم ادمینی:D
    خو همه همه ن ولی من زهرا خانم گل گلابم :دیییییییییییییییی

    چاخلیصیم عامو:D

    راستی بابابزرگ با عمه دیتا:)دی) صوبت می کردیم بعد صحبت سن و اینا پیش اومد گفتم من بزرگترم از بابابزرگم گفت فک نکنم و اینا...گفتم عمرا بابابزرگم بزرگتر از من باشه اصن راه نداره:دی....حالا شما چن سالته؟ببینم من درست گفتم:D
    خدا نکنه باباهی:gol:

    خو تمام و کمال که نه ولی تا حدودی آره:D

    چیرا انقلابی خو؟:D
    نه دلیلش این نبود:D

    خو چرا جمع میبندی اصن؟:Dمن تهنایی میشناسمت سمیرا هنوز نشناخته;)بعدشم مامان بزرگم به اندازه ی من باهوش نیست خو:دییییییییی
    امیر یادته اول آشناییمون ترم اول دانشگاه بودی ماه اول دانشگاه رفتنت
    حالا دانشگات تموم شده و مهندس شدی
    چه زود گذشت این مدت
    انشالا چند سال دیگه این موقع ها منتظر جواب دکترات باشی
    امیر الان داشتم مکالماتمونو میخوندم اون اولا یادش بخیر تازه دوس شده بودیم . چقد مهربون بودیم کل کل نمیکردیم .دیگه باید همون جوری باشیم من کل کل دوس ندارما. جیگرتو کجایی امیر جونیم؟
    به به پس حسابي مثل هميم
    منم ارشد امسال ميخوام شركت كنم.پارسال همينطوري الكي شركت كردم.نخونده بودم
    يكي از دوستام هميشه چند تا كار رو با هم انجام ميده.مثلا ميخواست بره كانادا واسه ادامه تحصيل ولي واسه ارشد هم خوند و المپياد هم مقام آورد و حسابي از اينور و اونور استفاده كرد كه اگه يكي نگرفت اون يكي ديگه زاپاس داشته باشه:D
    سلام خوبی بالاخره امروز دوران کارشناسیت تموم شد؟مبارکه .بعد دادن نمره ها شیرینی ما یادت نره:smile:
    خب به سلامتي.موفق باشي.
    البته هنوز تسويه حساب مونده ها! پس هم درديم.منم تازه تموم شده امتحانام;)
    ارشد چكار كردي؟رتبه؟
    سلام بابایی........حومصله نی دارم همی.....
    اجی به من خیلی حال نداد نمیدونم چرا دیشب زیاد فازش نبید اجیم که میخواست بیشتر بپوکونه اما من ضدحال زدم رفتم اخه نمیتونستم بیشتر بمونم..........کلا امروزم از صبح دپم....بیخیال فهلا.........:(
    سیلام بابابزرگ

    ولی به من حال نداد خیلی[IMG]

    من که میدونم دوس نداشتی بیای پیچوندی:Dمن بابابزرگمو نشناسم دیگه .....:D
    قربانت امير جان.
    عاقبتت بخير. آره متوجه شدم.
    الحمد الله.شما چطوري؟خوش ميگذره؟
    امير جان شما دانشجويي؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا