داغونم بابابزرگ...داغون نه از این معمولیاها از اون لهیده ها
یه چیزی رو میدونستی بابابزرگ؟..ولش کن...
منم روحم از ایفتیضاح یه چی اونورته....نمیدونم چرا این دفه هر کاری میکنم خوب نمیشم
خبرشو بهم بده زوتی...ایشالا که چیزی نیست
آره دیگه فک کلدی همه مث من با مهلفتن باباهی


رفتم دنبالش بیایم خونه تون شهطونی دو روز بود نیومده بود خونه ش...این یکی رو شانس اوردی
عجب راهی شدا...بگو سوغاتی نمیدم خلاص دیگه
