mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آه ... اَگـــــر بــِشکَــند اینــ بُغــضِــ گِـــره خـــورده

    دَر قَلبَــــمــ !

    ... نَــ عَرشــ و نَــ فَرشــ
    ...
    هیچــ یِکــ را نــــِمے خواهَـــــــــــمــ

    تَنــــــــــــهآ گرمے ِ نِــــــگاهَتــــ را مے خواهــَـــــــــــمــ

    کــ ِ بپـــــوشآ نَد سَـــردے ِ دِلَــمـــ را ...
    « چ » مثل چمدان!!

    چمدان را دوست ندارم

    این کلمه بوی سفر میدهد

    من از سفر کردنت بیزارم

    کاش چ مثل چیز دیگری باشد

    مثل چاره

    آهان !

    این یکی بهتر است

    « چ » مثل چاره

    راستی جز رفتن چاره ای نیست ؟
    تشکرام تموم شده، اینجا ازت تشکر می کنم به خاطر همه نوشته های قشنگت :gol:
    اسمش را میگذاریم...دوست مجازی ...

    اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته...

    خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند...

    وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد ...

    وقت میگذارد برایم...

    وقت میگذارم برایش...

    نگرانش میشوم...

    دلتنگش میشوم...

    وقتی در صحبت هایم...به عنوانِ دوست یاد میشود مطمئن میشوم که حقیقیست...

    هرچند کنار هم نباشیم...

    هرچند صدای هم را هم نشنیده باشیم...

    من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هرکجا که باشد...... ..... .

    چه خوش خیال است!!

    چه میخندد،چه ژستی گرفته!!

    چه بی ادب است،انگارکینه ی از من دارد!!

    فــــــــــــــــــــــــ ــاصـــــــــــــــــــــ ــلــــــــــــــــــــــ ـه را میگویم!!

    به خیالش تو را از من دور کرده،به خیالش وسط ما دوتا قرار گرفته،چه خوش خیال است

    نمیداند تو جایت خیلی گرمو راحت و امن است.

    آری جای تو اینجا

    در قلب من است وکسی نمیتواند جای تو را بگیرد.هیچکس.

    اینو که تو میدانی...
    عاشقانه دوست دارم
    اگر یک آسمان دل را به قصد عشق بردارم میان عشق
    و زیبایی تو را دوست می دارم
    تو را عاشقانه دوست دارم
    مثل گلهای بهاری
    مثل پنجره های باز رو به دریا
    مثل گلهای عاشق در باغچه های انتظار
    تو را مثل خودت پاک و معصوم دوست دارم
    من عاشقم
    عاشق صدای شرشر بارن
    عاشق پنجره های خیس باران خورده
    و عاشق کوچه های نمناک انتظار
    من عاشقم
    عاشق شبهای پر ستاره و مهتابی
    در کوچه پس کوچه های دلواپسی در انتظار دیدار یک آشنا
    من عاشقم
    عاشق پاکی و معصومیت
    عاشق نگاهی پاک و بی ریا
    عاشق سبزی بهار و عاشق تمام شقایق های دنیا
    از من نپرس چقدر دوستت دارم

    اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست.

    به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم!!!

    مگر ماهی بیرون از آب میتواند نفس بکشد؟

    مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم؟


    بگو معنی تمرین چیست ؟

    بریدن از چه چیز را تمرین کنم ؟

    بریدن از خودم را ؟

    مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از تن منی ...

    از من نپرس که اشکهایم را برای چه به پروانه ها هدیه می دهم؟

    همه می دانند که دوری تو روحم را می آزارد!!!

    تو خود پروانه ها را به من سپردی که میهمان لحظه های بی کسی ام باشند.

    نگاهتت را از چشمم برندار مرا از من نگیر ...
    بهانه های دنیا تو را از یادم نخواهد برد...

    من تو را در قلبـــــــــــ دارم نه در دنیا...
    میدانم..


    نمي دانم پس از مرگم چه خواهد شد ؟

    نمي خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم

    چه خواهد ساخت ؟

    ولي بسيار مشتاقم ،

    که از خاک گلويم سوتکي سازد.

    گلويم سوتکي باشد به دست کودکي گستاخ و بازيگوش

    و او يکريز و پي در پي ،

    دَم گرم خوشش را بر گلويم سخت بفشارد ،

    و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد .

    بدين سان بشکند در من ،

    سکوت مرگ بارم را
    هر زمان که بخواهی از کنارت خواهم رفت

    تا بفهمی چه باشم چه نباشم ، عاشقم

    هر کجا باشم در قلبم خواهی ماند و به عشق تو،

    با یاد تو، با عکسهای تو، با مهری که از تو در دلم جا مانده زنده خواهم ماند

    تا زمانی که نفس میکشی ، نفس میکشم به عشق نفسهایت

    که هر نفس آرامش من است ، هر نفس امیدی برای زندگی عاشقانه ی من است

    وقتی نیستی گرچه سخت است سرکردن با اشکهایی که میرزد از چشمانم

    اما این عشق تو است که به من شوق اشک ریختن را ،

    شوق غم و غصه لحظه های دور از تو بودن ، شوق دلتنگی و انتظار را میدهد

    این عشق تو است که به من فرصتی دوباره میدهد

    میترسم ، میترسم ، میترسم ! یک سوال در دلم مانده که میترسم از تو بپرسم!

    میخواستم بپرسم که :

    عزیزم هنوز مرا دوست داری؟
    دلتنگی هایم را چگونه گویم وقتی قلم نیز نمی نویسد.....!


    تا جایی که خورشید به راهش ادامه دهد من هم ادامه خواهم داد و تو را فراموش نخواهم کرد

    تا وقتی که دریا ساحل را فراموش نکرده

    کاش میدانستی در دل شیشه ای من چه میگذرد؟؟؟

    کاش میدانستی غروب های زندگی ام دیگر طلوعی ندارد...

    کاش نسیم غروب درد دل مرا به تو بگوید

    دلتنگت هستم

    این خط غریب

    این چشمان خسته

    این دست های منتظر

    عجیب بیقراری می کنند

    دردها و اشک هایم را از تو پنهان می کنم

    خنده هایم را به تو هدیه می دهم و شادی هایم را با تو قسمت می کنم

    عجیب دلتنگت هستم و میدانم اگر لبخند بر لب های تو بدرخشد

    قدم هایم پرواز می آموزند و دلتنگ تر میشوم از این انتظار فرسوده کننده

    که گریزی ندارد.......

    خیلی دلتنگم عشقم

    درکم کن
    می خواهم از تو بگویم

    بی آن که در جستجوی قافیه باشم

    و بی آن که حتی در جستجوی واژه ها باشم

    می خواهم از تو بگویم

    از تو که عاشقانه دوستت دارم و می دانم که دوستم داری

    با ساده ترین کلمات

    همراه با همین اشکی که دارد می غلتد و فرو می افتد

    می خواهم بگویم دوستت دارم

    امشب نه می خواهم برایت از آسمان خورشید بیاورم

    نه می خواهم ستاره ها را برایت بچینم

    و نه می خواهم به شهر آرزوها و رؤیاها بروم

    فقط ساده و با صداقت

    همراه با شاهدی صادق

    از اعماق جانی سوخته

    با چشمانی بارانی

    می خواهم بگویم دوستت دارم

    و می خواهم بگویم این نه سخنی است که تنها بر زبان آید

    من تقدس عشقت را

    بر کرامت وجودم نشانده ام
    چه خوش خیال است!!

    چه میخندد،چه ژستی گرفته!!

    چه بی ادب است،انگارکینه ی از من دارد!!

    فــــــــــــــــــــــــ ــاصـــــــــــــــــــــ ــلــــــــــــــــــــــ ـه را میگویم!!

    به خیالش تو را از من دور کرده،به خیالش وسط ما دوتا قرار گرفته،چه خوش خیال است

    نمیداند تو جایت خیلی گرمو راحت و امن است.

    آری جای تو اینجا

    در قلب من است وکسی نمیتواند جای تو را بگیرد.هیچکس.

    اینو که تو میدانی....
    ايـــــــــن روزهـــــــــا دوســـــــــت داشتــــــــن


    بــــــــه حـــــــراج گذاشــــــــــته شده اســـت


    همـــــه بــــه همــــــــه بـــــي بهــــــــانه


    ميـــ گويـــــــند دوستــــت دارم


    براي همـــــــــين اگـــــــر روزي


    جـــــــايي


    کســــــي


    ازصميم قلب


    گفت دوستـــــــــت دارم


    لبخند مي زنيــــــم و مي گوييــــــــم


    ممنــــون ...
    چه خوش خیال است!!

    چه میخندد،چه ژستی گرفته!!

    چه بی ادب است،انگارکینه ی از من دارد!!

    فــــــــــــــــــــــــ ــاصـــــــــــــــــــــ ــلــــــــــــــــــــــ ـه را میگویم!!

    به خیالش تو را از من دور کرده،به خیالش وسط ما دوتا قرار گرفته،چه خوش خیال است

    نمیداند تو جایت خیلی گرمو راحت و امن است.

    آری جای تو اینجا

    در قلب من است وکسی نمیتواند جای تو را بگیرد.هیچکس.

    اینو که تو میدانی....
    ماه رسول الله در راه است
    چراغ های راهنمایی رانندگی در ژاپن
    ایمان کامل
    در و دیوار دنیا رنگی است؛ رنگ عشق...

    خدا جهان را رنگ كرده است؛ رنگ عشق...

    و این رنگ همیشه تازه است و هرگز خشک نخواهد شد.

    از هر طرف که بگذری، لباست به گوشه*ای خواهد گرفت و رنگی خواهی شد...

    اما کاش چندان هم محتاط نباشی؛
    شاد باش و بی*پروا بگذر، که خدا کسی را بیشتر دوست دارد که لباسش رنگی*تر
    است... مانی من
    بعضــےاز غــــم هـــا حل شدنـــے نیستند ، ته نشین میشوند ته ته قلبتــــــ

    گاهےبا کوچکترین تلنگرے شـــــناور مےشــــوند

    و روزهاے آفتابی تــــرا ابرے میکنند

    این نوع از غم هـــ ا از بین نمیروند و دوباره رسوبـــــ میکنند ته قلبتـــــــ

    غیر قابلِ هضــــم شدن هستند ;

    باید یاد بگیرے در کنار این نوع از غم هــــ ا به آرامــے زندگےکنے

    و زندگـــــے شادے داشته باشے

    وَقتــی عاشــق باشــی دیگــــر خـــودی وجـــود ندارد

    تمـــآمـِ زندگــــی اَتـ میشــــود یکـ نفـــر

    عاشق کـ باشـــی حتــــی اگـــر دلخــــور همـ باشــی

    وقتــــی صدایـــش می کنــــی تا گلــــهـ کنــــی

    وقتــــی با تمــــامـ عشــــقش میگـــــوید : جــــــآنمـ؟

    تمـــــآمـ گلـــه هایــــتـ با صـــدای گـــــرمـ ُ مـــــردآنه اش از یــآدت میـــــرود

    و تـــو با بغـضــــــی در گلــــــو

    فقط مــی گویــــی : دوســــتتـ دآرمـ .... !

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا