بله بله هستم...




(ینی یقه ش تا نافش باز اصن بدم میومد نیگاش کنم
)اونم نمیبست استادمون سمج واستاد گف باید ببندی ..خلاصه یک کلی شد بالاخره پسره بست دکمه هاشو دیگهه..ولی ما به زور خودمون کنترل کردیم هم صحنه فوق العاده خنده داری بود هم بد پسره رو ضایع کرده بود



نمرات که اومد بد حالمو گرف نامرد... بعد از اون به بعد هر وقت میدیدمش به روی خودمم نمیاوردم ولی خیلی ناراحت بودم...یه روز تو راه پله ها داشتم میرفتم بالا اونم پشت سرم بود بهم گفت خانم مهندس ... خانم مهندس برگشتم بعد گف بهتون نمره کم دادم ازم ناراختید؟ یعنی منو داریییییی دلم میخواس خفش کنم .........