Mute
پسندها
6,517

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • کجاش به درد نمیخوره به این خووووبی..باسواد نیس که هس ..اهل شعرو ادبیات نیس که هس دوست نداره که دااااااااره دیگه چی میخوای از این بهتر
    خب وقتی گیر بدن از یه لحاظایی هم خوبه دیگه ولی نه دو اون حد..دخترای دانشگامون که فک میکنی اومدن عروسی پسرا هم تشخیص نمیدی دخترن یا پسر:razz:
    هه دانشگاه ما اصلا گیر نمیدن...واسه خودش کویتیه..

    پسرای حراست دانشگامونو فقط باید ببینی به چه وضعی که نمیگردن اونجا ..چه کارایی که نمیکنن :razz:

    این گل اصلا ربطی به حساسیت تو نداره;)
    با با تو هم بلدی؟!!! این گئجه زخیر یعنی برو بخواب دیگه...شب بخیر.
    یه بار همین استادمون به یکی از پسرا گف یقه تو ببند:cool:(ینی یقه ش تا نافش باز اصن بدم میومد نیگاش کنم:hate:)اونم نمیبست استادمون سمج واستاد گف باید ببندی ..خلاصه یک کلی شد بالاخره پسره بست دکمه هاشو دیگهه..ولی ما به زور خودمون کنترل کردیم هم صحنه فوق العاده خنده داری بود هم بد پسره رو ضایع کرده بود:biggrin:
    :biggrin:
    سعید فردا امتحان فارسی دارم :cry:
    نرسیدمم کامل کتابو بخونم....
    برام دعا کن.....
    ککبباااااااابببییییهههههههههههههههههههه...بپا دودش نره تو چشت...خو اینجوری میگی که آدم دلش برات کباب میشه:redface:
    آره اگه دوس داشتی راه حل ارائه میدم:D

    یه بار با یه استادم لج کردم یعنی همش سر کلاس حرفایی میزد بهم که واقعا به زور تحملش میکردم..تا جلسه آخر دیگه طاقت نیاوردم یه چیزی بهش گفتم که رنگش شد مثه لبو البته بی احترامی نکردمااا اونم جوابی نداش بده اصن یهو کلاس رو سکوتی مرگبار گرف همه تو کف بودن یک حالی کردم که نگوووو:D نمرات که اومد بد حالمو گرف نامرد... بعد از اون به بعد هر وقت میدیدمش به روی خودمم نمیاوردم ولی خیلی ناراحت بودم...یه روز تو راه پله ها داشتم میرفتم بالا اونم پشت سرم بود بهم گفت خانم مهندس ... خانم مهندس برگشتم بعد گف بهتون نمره کم دادم ازم ناراختید؟ یعنی منو داریییییی دلم میخواس خفش کنم .........:w06:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا