گفت وگوی دانشجو و استاد در پایان ترم
گفتم غمم فزون است گفتا ز من چه آید
گفتم که نمره ام ده گفتا ز من نیاید
گفتم که نمره دادن بسیار سهل آید گفتا زما اساتید این کار کمتر آید
گفتم کرم نمایید من را کنید شما پاس گفتا که خوش خیالی کی وقت آن برآید
گفتم که نمره هفت بد بخت عالمم کرد گفتا اگر برآیی آن هم زیادت آید
گفتم خوشا دهی که , دست شما دهد آن گفتا تو کوششت کن تا وقت آن برآید
گفتم دل رحیمت کی قصد رحم دارد گفتا مگوی با کس تا وقت آن برآید