-
با بابام مهربون باش دیگه امشب اومده خونه خسته شده این همه زحمت کشیده از سفر کاری برگشته....
اشکال نداره اونا درکت میکنن.
منم اعصابم خیلی داغونه هر کی هر چی میگه بهم فشار میاد یه حرفی بهش میزنم که بعدا که خودم فکر میکنم میگم واقعا این من بودم توو اون لحظه؟
پ.ن:پیاز که خوبه.من نباشه غذامو نمیخورم:دیآواز بود یا داد؟
نگفتیی.
دعوا با داداش که دعوا محسوب نمیشه که.
من داداشم هفته پیش خواب بودم توو اتاقش روی زمین.
اومد پاشو گذاشس رو ساعد دست من پوستش کشیده شد الآنم کبود و له شد.
میخواستم بکشمش.
کلی سر و صدا کردم خواب بودم خو.
مامانم نذاشت.
بهش گفتم یه کشیده محکم پیش من داری.
الآنم با هم خوبیم منم دیگه قصد تلافی ندارم
دعواتون سر چی بود؟
جدی؟چرا؟
پ.ن:من اگه امروز شام و ناهار نخوردم واسه این بود که کتلت بود منم حالم بهم میخوره از کتلت.
همین چند دقیق پیششش.
شامو ناهارم که بهم ندادی داغون شدمک از گرسنگیی.
چشم....
کتک زدن ما که چیز جدیدی نیست همه میدونن دست بزن داریی.ببخشید خب
چرا زدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منظورتون به کیه اون وقت؟آره
اووومدم زود باش تنوع بده.مپه چیه مامان
خواهش میکنم.ممنون که پذیرفتید -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...