نوکرتم حامد جان...
چه میشه کرد... انشالله که هر چه سریعتر به آب و هوای جدید عادت میکنی...
به هر حال بعضی وقتها مجبوریم از خیلی چیزها بگذریم تا پیش وجدان خودمون راحت باشیم. تا ببینیم خودمون چند مرده حلاجیم، رگ و ریشه ای توی وجودمون هست یا نه...
مطمئنم کم نمیاری... چون بچه محلامو میشناسم... ما سلطان آبادیا توی هر چی کم بیاریم بحث استقامت که باشه حرف اول و آخرو میزنیم.
با آرزوی بهترینها...
این هم از سرمای وسط شهرمون؛