Data_art
پسندها
3,509

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • الهی من فدای اون قلب مهربونت بشم . نه بابا چرا ناراحت بشم . اخه من انقد خنگ بازی در اوردم اصن حواسم نبود میشه تو گوگل سرج کرد:biggrin: ایشالا دفعه بعد خودم 20 میشم:D

    حالا من الان چن امتیاز میگیرم؟:D
    نمیخواممممممممممممممممم چرا من اول نشدممممممممممم:cry:

    همه رو میکشممممممممممممممممممم
    ببخشیدااااااااااااااااااا من خودم شوهرت میشم :D

    تو زن زندگی میشی . فقط اشپزیتو خوب کن که کتک نخوری:D ناهار هم راس 12 حاضر باشه:biggrin:
    باهاتون قهرم:cry:....درضمنشم من مسابقه شرکت کردم..جوابمم هنر روایتیه....:razz:.شبتونم بخیر اقا/خانوم....:gol:
    خواهش ميكنم چه خبر دنيا بر وفق مراد هست ؟ با وضعيت كارو تحصيل چطور
    سلام به استاد ارجمندم
    ممنونم دست شما درد نكنه شما خودتان گل بوديد احتياج به گل نبود
    سلام بر استا ارجمند
    خیلی قشنگه دستت طلا واقعا قشنگه
    مرسی ( گل )
    سلام عشقه خودم . خوبی؟ چقد تو مهربونی؟ میشه با هم ازدواج کنیم:D
    سلام و درود بر مدیر لایق تالار هنر Data_art گرامی:gol:
    سپاسگزارم از محبتتون:gol:
    راستش رو بخواید خیلی مشتاق بودم که تو مسابقه هنر شرکت کنم اما خب راستش نشد که بشه!!!
    منتظر مسابقات بعدی با مدیریت خوب شما هستم...:)
    نه والا ندارم
    کتاب انگلیسی نمیشه خرید. از بس گرونه. منم حواسم نبود برای تخفیف ثبت نام کنم.
    آدم میبینه فقط دلش میسوزه.
    برام بفرستید ممنون میشم.
    ایمیلم همسنه که تو صفحه مشخصاتم هست.
    خوب الان اونجا نوشتم ....نمیدونستم حالا خودتون پیام خصوصیش کنین...[IMG]..
    اوووووه قوانین؟؟؟؟من دفعه پیش دیدم همه همونجا گفتن....
    نگفتین اسمتون چیستا؟؟؟؟
    سلام....
    یه سوال من هنوز نفهمیدم شما خانومید یا اقا البته ببخشید ؟؟؟؟
    راستی جواب مسابقه رو پس کجا باید بدیم..[IMG]...
    یاد دارم هر زمان که با دوریت یارای پیکارم نبود

    چشمها می بستم

    در خیالم با دو بال خویشتن

    سوی تو پر میزدم

    اوج پرواز خیالم بی افق بود

    مرزهای بسته ی هفت آسمان را می گشود

    کاش می دانستی

    چشم من از باز بودن خسته است

    کاش می دانستی

    من به چشم بسته از آن آسمانها میگذشتم

    تا بدان جا رسیدم

    کز خودم چیزی نبود

    هرچه هم بود از تو بود

    در من این حال غریب لحظه لحظه اوج و شدت میگرفت

    وقت و لحظه معنی خود را نداشت

    در من امید نگاه عاشقانه اوج میافت

    اما در خیال خام خود بودم...

    نمیدانستم

    دست تقدیر برایم چه نوشت!

    و از آن روز دگر

    غصه آن عشق نافرجام در من مانده است

    و از آن لحظه فقط

    اشکها یار وفادار منند

    درک من از عشق این شد

    که اگرخاطرت با رفتنم آسوده است من میروم....
    خواهش میکنم ؛

    وظیفه ای بیش نبود ؛

    ما در کنار شما خواهیم بود و هر کاری هم که از دستم بر بیاد، دریغ نمیکنم؛

    ممنونم؛ :gol:

    و همچنین شما بانوی محترم و عزیز.
    راستی یه تاپیک به تالار هنر انتقال دادم .(از تالار معماری جهان).

    هر جور که صلاح دونستید، مدیریتش کنید .

    سپاس...:gol:
    سلام بانو .:gol:

    خوشحالم که برگشتید .

    راستش چی بگم !! فکر کنم که تا الآن متوجه عدم شرکتم توی مسابقه شدید !

    ما هر کاری کردیم که بتونیم اون تاپیک رو مدیریت کنیم، نشد؛

    خواهش میکنم؛ خیلی اعصابم از دست بچه ها خرد شد و مجبور شدم که اون متن رو بنویسم؛

    اما خب هیچ نتیجه ای نداشت.(گویا ! ).

    خوب هستی؟ چه خبرا؟

    راستی میگم یه جوری این دوره رو جمع کن؛
    سلام عزیز دلم. خوبی؟ کجایی؟ دلم واست تنگ شد . بوووووووووووووووووس. خسته نباشی جیجلممممممممممممم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا