فانوس تنهایی
پسندها
8,914

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بی تو, مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم





    همه تن چشم شدم, خیره بدنبال تو گشتم





    شوق دیدارتولبریزشد از جام وجودم



    شدم آن عاشق دیوانه که بودم.



    در نهانخانه جانم گل به یاد تودرخشید



    باغ صد خاطره خندید,



    عطر صد خاطره پیچید:



    یادم آمد که: شبی با هم از آن کوچه گذشتیم



    پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم



    ساعتی بر لب آن جوی نشستیم



    تو, همه راز جهان ریخته بر چشم سیاهت



    من همه, محو تماشای نگاهت:



    آسمان صاف وشب آرام



    بخت خندان و زمان رام



    خوشه ما فرو ریخته بر آب



    شاخه ها دست برآورده به مهتاب



    شب و صحرا و گل و سنگ



    همه دل داده به آواز شباهنگ



    یادم آمد, توبه من گفتی :
    از این عشق حذر کن !



    لحظه ای چند بر این آب نظر کن



    آب, آیینه عشق گذران است



    تو که امروزنگاهت به نگاهی نگران است



    باش فردا که دلت با دگران است



    تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن!



    با تو گفتم:حذر از عشق؟- ندانم



    سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم



    روز اول, که دل من به تمنای تو پر زد



    چون کبوتر, لب بام تو نشستم



    تو به من سنگ زدی, من نرمیدم, نه گسستم



    باز گفتم که; تو صیادی و من آهوی دشتم



    تا به دام تو افتم همه جا گشتم و گشتم



    حذر از عشق ندانم, نتوانم



    اشکی از شاخه فرو ریخت



    مرغ شب, ناله تلخی زد و بگریخت



    اشک در چشم تو لرزید



    ماه بر عشق تو خندید



    یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم



    پای در دامن اندوه کشیدم



    نگسستم, نرمیدم



    رفت در ظلمت غم, آن شب و شبهای دگر هم



    نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم



    نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم



    بی تو, اما, به چه حالی من از آن کوچه گذشتم.
    نامه اي خواهد رسيد از ناكجا آباد اما براي تو،

    فقط براي تو،

    شايد قصه اي باشد از اميد بي كران،تنها ايمان بياور به وجود پستچي مهربان آسمان!!!
    تو به من خندیدی
    و نمی دانستی
    من به چه دلهره از باغچه همسایه
    سیب را دزدیم
    باغبان از پی من تند دوید
    سیب را دست
    تو دید
    غضب آلوده به من کرد نگاه
    سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
    و تو رفتی و هنوز
    سالهاست که در گوش من آرام آرام
    خش خش گام تو تکرار کنان
    می دهد آزارم
    و من اندیشه کنان غرق این پندارم
    که چرا
    خانه کوچک ما سیب نداشت
    آره دیگه کافیه ی بار بره زندان تا آخر عمر باید ننگ زندانو با خودش داشته باشه
    تناقض همجا هس
    هر کجا لرزیدی، از سفر ترسیدی،
    تو بگو، از ته دل من خدا را دارم...
    و کسی می گوید... سر خود بالا کن...
    به بلندا بنگر... به بلندای عظیم...
    به افق های پر از نور امید...
    و خودت خواهی دید...
    و خودت خواهی یافت...
    خانه ی دوست کجاست...
    خانه دوست در آن عرش خداست...
    خانه ی دوست در آن قلب پر از نور خداست...
    و فقط دوست ، خداست.

    [IMG]
    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام دوبارهههههههههه
    خیلی موندم تا بیایییییییییی
    این سری هم اومدنم طولانی میشه
    مواظب خودت باش
    خدانگهدار
    ســــــــــــــــــــلام
    خوبی؟؟؟؟؟؟
    به خدا شرمنده
    حق داری،اما اشتراکم تموم شده
    فقط برای موارد ضروری میتونم بیام نت
    به یادت هستممممم
    من شدیدا از زندگیم دارم لذت می برم و خدا رو شکر
    امیدوارم برا همه دوستام هم همینطور شیرین باشه
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/361780-فقط-یه-ایرانی-میتونه/page3
    همه صفحاتشو بخون
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/369302-مدل-لباس-های-مجلسی-انحصارا-برای-خانم-های-شیک-پوش/page2
    سلام فانوس خوبی دیگه جواب کوچکترا رو هم نمیدی؟آره؟ هیییییییییی واییییییییییییی چه روزگاری شده
    دندوناتو بردار از رو زمین ... بچه ها میرنو میان ییهو دیدی پا میذارن روشون خورد و خمیرشون میکننااااااااااااااااا ... اونوخ باید غذای لهیده بخوری
    جااااا ن ؟!!!

    عکس زیبایی بود، گفتم براتون بفرستم. (و البته برا سایر دوستان).
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا