کدام واژه می تواند مرا به وصف تو برساند . كدام جمله توان از تو گفتن را در خود می بیند.برای از تو گفتن شاید سكوت بهترین گفتار باشد.
تو را از آن روز كه بند بند وجودم به هستی تو بند بود ، از ان روزی كه طپش قلبت تنها صدای آرام بخش دوران تنهایی من بود. ازآن هنگام كه كار هر صبح و شام من شمردن نفس های پر مهرت بود ، می شناسم...
چه زيباست كه چون صبح / پيام ظفر آريم/ گل سرخ، گل نور/ ز باغ سحر آريم / چه زيباست، چو خورشيد / در افشان و درخشان / ز آفاق پر از نور / جهان را خبر آريم / همانگونه كه خورشيد / بر او بانگ زر آيد / خرد را بستاييم و / بر او رنگ زر آريم / چه زيباست كه با مهر / دل از كينه بشوييم / چه نيكوست كه با عشق / گل از خار بر آريم / گذرگاه زمان را / سرافراز بپوييم / شب تار جهان را / فروغ از هنر آريم / اگر تيغ ببارند، جز از مهر نگوييم / وگر تلخ بگويند سخن از شكر آريم /بياييد بياييد / از اين عالم تاريك / دل افروزتر از صبح / جهاني دگر آريم