mani24
پسندها
36,494

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • همه دارو ندارمو

    هر چی که داشتمو نداشتمو

    همرو به پات گذاشتمو

    همه برگامو سوزندمو

    غرورمو که شکوندمو

    ترانه هامو که خوندمو

    حالا که با شعر دنیا دیگه مثل تو نداره

    تنها موندمو

    دلم میخواد که برگردی بگی بد کری کردی که منو تنها گذاشتی

    بگی دوستم میداشتی

    دلم میخواد که برگردی بگی بد کاری کردی که منو دیوونه کردی

    بگی که بر میرگردی

    من رو حرف تو حساب کرده بودمو

    همه عشقارو جواب کرده بودمو

    از همه قشنگی های زندگی

    تنها تورو انتخاب کرده بودمو

    دلم میخواد که برگردی بگی بد کری کردی که منو تنها گذاشتی بگی دوستم میداشتی
    سر شب، عاشق باران بودم
    و دلم، لک زده تا
    بچکم از لب دیوار حیاط
    نم آبی بزنم باغچه را
    یاکریمی به دلم پر زده بود
    که در ایوان خنک
    تکه نانی بخورم
    جرعه آبی لب حوض
    بپرم تا لب بام
    مثل یک قاصدک شاد و رها
    رقص‌کنان، دل سپردم به نسیم
    ماهی تنگ بلور
    در دل روشن دریایی من
    باله می‌جنبانید
    من، چه افکنده حجابی در من
    وقت آن‌ست دگر برخیزد
    هم‌چو آیینه نشستم لب حوض
    سینه خالی شده از هر چه جز او
    گاه یک پولک سرخ
    گاه یک شاپرک مست رها
    شرم یک شاخه بید
    راز ناز گل محبوبه‌شب
    قامت پیچک تنهای صبور
    سینه‌ام منزل نور
    عدم‌آباد وجود
    من، چه بی من زیباست
    و من باور می کنم قلب می تواند برای این بتپد
    .
    .
    .
    .
    ___________________
    خوب و قشنگ بود...
    عاشقانه دوست دارم
    اگر یک آسمان دل را به قصد عشق بردارم میان عشق
    و زیبایی تو را دوست می دارم
    تو را عاشقانه دوست دارم
    مثل گلهای بهاری
    مثل پنجره های باز رو به دریا
    مثل گلهای عاشق در باغچه های انتظار
    تو را مثل خودت پاک و معصوم دوست دارم
    من عاشقم
    عاشق صدای شرشر بارن
    عاشق پنجره های خیس باران خورده
    و عاشق کوچه های نمناک انتظار
    من عاشقم
    عاشق شبهای پر ستاره و مهتابی
    در کوچه پس کوچه های دلواپسی در انتظار دیدار یک آشنا
    من عاشقم
    عاشق پاکی و معصومیت
    عاشق نگاهی پاک و بی ریا
    عاشق سبزی بهار و عاشق تمام شقایق های دنیا
    می تونم تو تالار دفاع مقدس بیشتر فعالیت کنم

    من شهید همت و خیلی دوست دارم می تونم از اون شهید بزرگوار بیشتر بنویسم
    __________________________
    اینا که گفتین حالت سوالی داشت یا...:redface:
    ببخشید آی کیو ما منفی برادر...:D
    سلام
    فضولی نباشه ،چرا تو صفحه مشخصات خودتون شعر می نویسین؟
    .
    .
    .
    .
    میخوای بفرست برای من ،من برات نگه می دارم:D
    __________________________________
    خدا قوت از تاپیک های زیباتون در تالار دفاع مقدس..
    دیدی دلم شکست

    دیدی دلم شکست!

    دیدی چینی اصل قلب خویش

    سپردم به دستهای خواهشت

    دیدی بی حواس!

    پایت به سنگ خورد،افتاد بر زمین...شکست

    دیدی چه بی صدا دلم شکست!

    دیدی حدیث عشق و جنونت فسانه بود

    دیدی عاشقانه هایت فقط یک ترانه بود

    دیدی عشق پاک من برایت بهانه بود

    و کلام نگاهم برایت چه بیگانه بود

    دیدی کوهکن!

    دیدی به جای کوه غم ،تیشه ات قلب من نشانه گرفت

    دیدی قایق عشقم ز دریای محبت کناره گرفت

    کبوتر دلم هوای آشیانه گرفت

    آسمان غم ابر ناله گرفت

    دیدی ...عشقت حباب بود و در هوا شکست

    دیدی دلم شکست
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/359878-13-نحس-یا-خوش-یمن-؟!?highlight

    http://khanehdar.akairan.com/images/img/h34h16.jpg

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/358536-رشتتون-چقدر-واستون-مهمه؟

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/359720-ایران-شناسی
    ستاره هنوز بيداري بازم امشب خواب نداري

    نكنه تو هم مثل من عاشقي

    نكنه تو هم تو شبها خسته از غبار جاده

    خواب مهتاب و ميبيني كه مياد پاي پياده

    نكنه هجوم ابرا تو رو هم از ما بگيره

    ستاره براي بودن ديگه فردا خيلي ديره

    حالا كه خورشيد طلسم قلعه ي سنگي خوابه

    تو نگو عشقا دروغه تو نگو دنيا سرابه

    با كدوم بهونه بايد شب و از تو كوچه دزديد

    گل سرخ عاشقي رو به غريبه ها نبخشيد

    ستاره همه غروبم پيشكش ناز تو باشه

    تو بمون تا چشماي من با سپيدي اشنا شه

    من اگه اسير خاكم تو كه جات تو اسمونه

    دل خوشم به اين كه هر شب توبياي رو بوم خونه

    همنشين ابر و ماهي توي اون همه سياهي

    نكنه اينقده دور شي كه ديگه منو نخواهي
    وقتي اومدي کسي تورو نديد اما من ديدمت


    کسي تو رو حس نکرد ولي من باهمه وجودم حست کردم


    هميشه دلم مي خواهد برات شعر بنويسم


    عاشق باشم و دلتنگ نمي ذاره نذاشته


    همين خورده ريزي که اسمش زندگي


    مسافر غريب من جاده زندگيت کجاست


    بگو که مقصد دلت تو خونه فرشته هاست


    چه قصه ها گفتي برام از روزگار نالوتي


    گفتي ديگه خسته شدم از عشقهاي دروغکي


    سفر يه جور شکايت به خنده هاي ديگران


    چقدر دلم تنگ میشه کنار من بمون


    حرفهاي من هنوز ناتمام تا نگاه مي کنم وقت رفتن است


    باز هم همون حکايت هميشگي


    پيش از اونکه با خبر بشم لحظه عظيمت تو ناگزير ميشه


    تو کوله بار خستگي که پر شده از خاطره


    يه قلبي هست که مي شکنه


    بهت ميگه يه حس کور که از اين بيچاره دل بکن


    ديو فريب سرنوشت مي خواهد تو رو جدا کنه


    يکي ميگه کاشکي نره منم ميگم خدا کنه خدا کنه خدا کنه
    دلم براي كسي تنگ است

    كه آفتاب صداقت را

    به ميهماني گلهاي باغ مي آورد

    دستهاي سپيدش را

    به آب مي بخشيد

    دلم براي كسي تنگ است

    كه چشمهاي قشنگش را

    به عمق درياي واژگون مي دوخت

    وشعرهاي خوشي چون پرنده ها مي خواند

    دلم براي كسي تنگ است

    كه همچو كودك معصوم

    دلش براي دلم مي سوخت

    و مهرباني را

    نثار من مي كرد

    دلم براي كسي تنگ است

    كه در شمال ترين شمال

    دنیاست

    و من دلم برایش

    تنگ است
    براي ديدن تو نقره ي ماهو چيدم

    تا آسمون هفتم به خاطرت دويدم

    براي ديدن تو. آسمونو شكافتم

    ستاره چشيدم تا طعمشو شناختم

    برا ديدين تو خارا رو سجده كردم

    به جاي چشم ابرا سوختم و گريه كردم

    براي ديدن تو پاييز شدم شكستم

    برف زمستون شدم رو بامتون نشستم


    براي ديدن تو از درياها گذشتم

    دور ضريح عكست شب تا سپيده گشتم

    براي ديدن تو شدم مث پنجره

    اشاره هات محاله از ياد چشمام بره

    براي ديدين تو سوار موجا شدم

    چون تو رو داشته باشم هميشه تنها شدم

    براي ديدن تو عمري مسافر شدن

    به اجترام اسمت رفتم و شاعر شدم

    براي ديدن تو خط كشيدم رو تقدير

    نگات مث يه صياد منو كشيد به زنجير

    براي ديدن تو رفتم تو باغ شعرا

    سراغ فال حافظ ، دنبال شعر نيما


    چه شبها مثل مجنون تو دشت و صحرا موندم

    براي ديدن تو چه قصه ها كه داشتم

    سر و رو شونه ي رنج چه روزا كه گذاشتم

    براي ديدن تو قامت غصه خم شد

    انگار كه قحطي اومد هر چي به جز تو كم شد

    براي ديدن تو نياز نبود بگردم

    تو هر جا با من بودي پس تو رو پيدا كردم
    تکیه بر جنگل پشت سر
    روبروی دریا هستم
    آنچنانم که نمی دانم در کجای دنیا هستم
    حال دریا آرام و آبی است
    حال جنگل سبز سبز است
    من که رنگم را باران شسته است
    در چه حالی ایا هستم ؟
    کوچ مرغان را می بینم موج ماهی ها را نیز
    حیف انسانم و می دانم
    تا همیشه تنها هستم
    وقت دل کندن از دیروز است یا که پیوستن بر امروز
    من ولی در کار جان شستن
    از غبار فردا هستم
    صفحه ای ماسه بر می دارم
    با مداد انگشتانم
    می نویسم
    من آن دستی که
    رفت از دست شما هستم
    مرغ و ماهی با هم می خندند
    من به چشمانم می گویم
    زندگی را میبینی
    بگذار
    این چنین باشم تا هستم
    براي ديدن تو نقره ي ماهو چيدم

    تا آسمون هفتم به خاطرت دويدم

    براي ديدن تو. آسمونو شكافتم

    ستاره چشيدم تا طعمشو شناختم

    برا ديدين تو خارا رو سجده كردم

    به جاي چشم ابرا سوختم و گريه كردم

    براي ديدن تو پاييز شدم شكستم

    برف زمستون شدم رو بامتون نشستم


    براي ديدن تو از درياها گذشتم

    دور ضريح عكست شب تا سپيده گشتم

    براي ديدن تو شدم مث پنجره

    اشاره هات محاله از ياد چشمام بره

    براي ديدين تو سوار موجا شدم

    چون تو رو داشته باشم هميشه تنها شدم

    براي ديدن تو عمري مسافر شدن

    به اجترام اسمت رفتم و شاعر شدم

    براي ديدن تو خط كشيدم رو تقدير

    نگات مث يه صياد منو كشيد به زنجير

    براي ديدن تو رفتم تو باغ شعرا

    سراغ فال حافظ ، دنبال شعر نيما


    چه شبها مثل مجنون تو دشت و صحرا موندم

    براي ديدن تو چه قصه ها كه داشتم

    سر و رو شونه ي رنج چه روزا كه گذاشتم

    براي ديدن تو قامت غصه خم شد

    انگار كه قحطي اومد هر چي به جز تو كم شد

    براي ديدن تو نياز نبود بگردم

    تو هر جا با من بودي پس تو رو پيدا كردم
    از تو مهربا نتر کيست که دردهايم را با او در ميان بگذارم و زخمهاي دلم را

    پيش رويش بشمارم؟

    از تو آيينه تر کيست که هزار توي روحم را به من نشان دهد،بي آنکه

    سرزنشم کند؟

    در شبهايي که ماه و ستارگان و آتشکده ها و فانوسها هر يک به سويي می

    گريزند،جز تو چه کسي شمعي در دلم روشن مي کند؟

    خوبا مرا به خاطر همه ي آوازهايي که براي تو نخوانده ام،ببخش

    از تو مهربانتر کيست که سرگذشت دستهايم را برايش بنويسم و از فاصله ها

    گله کنم؟
    همیشه میگفتم دل شکستن سخته اما به راحتی قلبمو شکستند
    امشب دوباره دلــــــم بی صدا شکست


    با گریه ای غریب و غمی آشنا شکست

    تا کهکشان غرقه شدن در خیال تـــــــو

    پرواز کرد و چون مرغی رها شکست

    یک عمر من شکستم و با درد ساختم

    اما کسی نگفت چرا بینــــــوا شکست

    ماندم میان موج غریبی ز اشک و آه

    کشتی صبرم از ستم ناخــــدا شکست

    امشب ستـــاره ها پی دلداری آمدند

    اما ز داغ من دلشان تا خدا شکست

    باز به داد دلم رسی....... ای کاش

    امشب دوباره دلم بی صدا شکست
    وياي شب هاي نابم پر اسم تو كتابم

    ياد تو هميشه با من اگه بيدارم يا خوابم

    اگه تو نموني با من روزهاي من تيره ميشه

    ولي شب هام ميشه روشن اگه تو باشي هميشه

    توي خوابت مي نشينم تا خوابي ديگه نبيني

    روياي خوابت ميشم تا خواب آشفته نبيني

    حرف شب هاي دلم روزهاي بودنم تويي

    رمز شادي هاي روز وخواب هاي خوبم تويي

    ديدنت شادي مي ريزه توي رگ هاي تنم

    با تو من عاشق زندگي ,هميشه بودنم

    با تو من پري قصه هاي عاشقا مي شم

    بي تو آواره ي دشت و بلم و دريا مي شم

    با تو روشن چون تولد با تو شادم واسه بودن

    بي تو من سايه ي يك درد, سايه ي غم نبودن

    با تو من خود سجودم پاي عشق آسموني

    مي توني بتم تو باشي اگه تو با من بموني

    بي تو من سردي يك اشك روي گونه ي تكيده

    با تو من گرمي شوقم وقتي مي دمه سپيده
    روياي شب هاي نابم پر اسم تو كتابم

    ياد تو هميشه با من اگه بيدارم يا خوابم

    اگه تو نموني با من روزهاي من تيره ميشه

    ولي شب هام ميشه روشن اگه تو باشي هميشه

    توي خوابت مي نشينم تا خوابي ديگه نبيني

    روياي خوابت ميشم تا خواب آشفته نبيني

    حرف شب هاي دلم روزهاي بودنم تويي

    رمز شادي هاي روز وخواب هاي خوبم تويي

    ديدنت شادي مي ريزه توي رگ هاي تنم

    با تو من عاشق زندگي ,هميشه بودنم

    با تو من پري قصه هاي عاشقا مي شم

    بي تو آواره ي دشت و بلم و دريا مي شم

    با تو روشن چون تولد با تو شادم واسه بودن

    بي تو من سايه ي يك درد, سايه ي غم نبودن

    با تو من خود سجودم پاي عشق آسموني

    مي توني بتم تو باشي اگه تو با من بموني

    بي تو من سردي يك اشك روي گونه ي تكيده

    با تو من گرمي شوقم وقتي مي دمه سپيده
    کي بود که با اشکاي تو يه اسمون ستاره ساخت

    کي بود که به نگاه تو دلش رو عاشقونه باخت

    کي بود که با نگاه تو خواب و خيال عشق و ديد

    کي بود که تنها واسه تو از همه دنيا دل بريد

    نگو کي بود کجايي بوداونکه برات ديوونه بود

    رو خط به خط زندگيش از عشق تو نشونه بود

    من بودم اونکه دلشوساده به پاي تو گذاشت

    اونکه واسش بودن تو به غير غم چيزي نداشت

    من بودم اونکه دل اخر عشق تورو خوند

    اونکه به جاي عاشقي حسرتشو به دل نشوند

    حسرت دوست داشتن تو هميشگي بوده و هست

    کاش ميرسيد به گوش تو صداي قلبي که شکست
    روياي شب هاي نابم پر اسم تو كتابم

    ياد تو هميشه با من اگه بيدارم يا خوابم

    اگه تو نموني با من روزهاي من تيره ميشه

    ولي شب هام ميشه روشن اگه تو باشي هميشه

    توي خوابت مي نشينم تا خوابي ديگه نبيني

    روياي خوابت ميشم تا خواب آشفته نبيني

    حرف شب هاي دلم روزهاي بودنم تويي

    رمز شادي هاي روز وخواب هاي خوبم تويي

    ديدنت شادي مي ريزه توي رگ هاي تنم

    با تو من عاشق زندگي ,هميشه بودنم

    با تو من پري قصه هاي عاشقا مي شم

    بي تو آواره ي دشت و بلم و دريا مي شم

    با تو روشن چون تولد با تو شادم واسه بودن

    بي تو من سايه ي يك درد, سايه ي غم نبودن

    با تو من خود سجودم پاي عشق آسموني

    مي توني بتم تو باشي اگه تو با من بموني

    بي تو من سردي يك اشك روي گونه ي تكيده

    با تو من گرمي شوقم وقتي مي دمه سپيده
    کي بود که با اشکاي تو يه اسمون ستاره ساخت

    کي بود که به نگاه تو دلش رو عاشقونه باخت

    کي بود که با نگاه تو خواب و خيال عشق و ديد

    کي بود که تنها واسه تو از همه دنيا دل بريد

    نگو کي بود کجايي بوداونکه برات ديوونه بود

    رو خط به خط زندگيش از عشق تو نشونه بود

    من بودم اونکه دلشوساده به پاي تو گذاشت

    اونکه واسش بودن تو به غير غم چيزي نداشت

    من بودم اونکه دل اخر عشق تورو خوند

    اونکه به جاي عاشقي حسرتشو به دل نشوند

    حسرت دوست داشتن تو هميشگي بوده و هست

    کاش ميرسيد به گوش تو صداي قلبي که شکست
    به او گفتم: غمگین ترین ترانه را برایم بسرا
    چشمانش را بست و آرام آرام گریست...گریست
    یه ترانه بوی دریا یه ستاره بوی بارون

    یه نفس هوای خونه یه اذان ته خیابون

    من تموم خاطراتم کنج یه کاسه آبه

    زنده میشه باز دوباره مثل شیرینیه خوابه

    وقتی که دلم میگیره از تو پنجره نگام کن

    با نگاهت پشت شیشه ازته دلت دعام کن
    پا به خواب تو گذاشتم ، بس که بیداری کشیدم
    من چقدر حوصله کردم ، تا به خواب تو رسیدم

    کاشکی دوست داشتنای ما ، عشقای همیشه ای بود

    قلبا فانوسای روشن ، دنیا باغ شیشه ای بود

    پشت خنده ی من اشکه ، پشت گریه ی تو خنده

    کی تو این بازی تازه ، دل کهنه می پسنده

    با تو بارونی و عاشق ، زیر چتری که خیاله

    چقدر این قصه قشنگه ، چقدر این لحظه محاله
    یکی هست تو قلبم که هرشب واسه اون مینویسم و اون خوابه


    نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه

    یه کاغذ یه خودکار دویاره شده همدم این دل دیوونه

    یه نامه که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه

    چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره

    یه روز همینجا توی اتاقم یه دفعه گفت داره میره

    گریه میکردم درو که می بست میدونستم که میمیرم

    اون عزیزم بود نمی تونستم جلویه راشو بگیرم

    میترسم یه روزی برسه که اونو نبینم بمیرم تنها

    خدایا کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا

    سکوت اتاقو داره میشکنه تیک تاکه ساعت رو دیوار

    دوباره نمیخوام بشه باور من که دیگه نمیاد انگار...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا