black banner

black banner

کاربر ممتاز
عضو جدید از پایتخت صنعتی ایران
عضویت
آخرین بازدید
ارسال ها
1,009
پسندها
1,185
امتیاز
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • parastoo kh
    به سلامتی خوش بگذره
    ما میرفتیم تو کوچه عمه اینا که بن بسته ولی الان همسایشون فوت کرده نمیشه جشن بگیریم
    parastoo kh
    امشب قراره با همسایه ها ساختمون رو بفرستیم هواااا
    دانشگاه چطوره؟
    parastoo kh
    سیلام داداشششش
    نه حسش تمام شد واسه 3 یا 4 روز بود:D
    چطولی داداشی 4شنبه سوری مبارک
    (✿◠‿◠) Darya
    :biggrin:

    من فکر میکردم چون بابای اعتماد الملکه بهش میگن بابا اتی؟!!!
    خب اشتباه فکر میکردم

    هر 2 شون باحال بودن

    اســـــــــتــــــــــــاد بفــرمیــــووو
    (✿◠‿◠) Darya
    خواااهش میکنم داداش
    هستم ................ هستم...کــــــــیــــــــــه؟؟؟؟!!!:confused:
    بــــــــلــــــــــه بلـــــــــــــه!!!!!!:surprised:

    گاهی دلم برا بابا اتی تنگ میشه!!!!:D


    خواهش میکنم ....
    (✿◠‿◠) Darya
    بالهایم کو؟

    آنها را کجا گذاشته ام؟به دنبالشان می گردم !کسی آنها را ندیده؟
    انگار دراین زمین محبوس شده ام !و دیگر راه فراری نیست !یادم می آید چندی پیش بالهایم را از من گرفتند!!
    وآنها کسانی بودند که مرا در این زمین محبوس نمودند
    چه شیرین وعده دادند و چه تلخ بالهایم را ربودند!!
    اینک کجایند؟چرا تنهایم اینک؟
    بالهایم کو؟
    می خواهم بار دیگر پرواز کنم !!در اوج!
    بالای ابر های تاریک،فراسوی نور!
    زیر بالهایم کبوتران!زمین قفسی تنگ!زیربالهایم کبوتران!
    وعده ی پرواز با زنجیر ،بهای بالهای بی پروازم!!
    نگاهم ساکن و غمگین ...زنجیر برای پرواز؟؟؟
    دانه ای یافته ام !به گمانم دانه ی سیب باشد !آن را خواهم کاشت.....با او به اوج خواهم رفت!بالهایم روی ابرهاست...

    کبوتران!اگر بالهای سپیدم را یافتید !مواظبش باشید! به زودی خواهم آمد و شما را ندا خواهم داد.....بالهایم کو....؟؟
    s.shab
    نبودی ولی ذکر خیرت بود/ ممنون من نرگس خیلی دوست دارم
    (✿◠‿◠) Darya
    آرزویم برایت این است :
    در میان مردمی که می دوند برای زنده بودن، آرام قدم برداری برای زندگی کردن
    parastoo kh
    مرسی داداش خودممم خوبی؟
    عکسشون رو که دیدم بوشون رو احساس کردم:redface:
    (✿◠‿◠) Darya
    بندگی کن، تا که سلطانت کنند تن رها کن، تا همه جانت کنند

    خوی حیوانی، سزاوار تو نیست ترک این خو کن، که انسانت کنند

    چون نداری درد، درمان هم مخواه درد پیدا کن، که درمانت کنند

    بنده شیطانی و داری، امید که ستایش، همچو یزدانت کنند

    سوی حق نارفته، چون داری طمع؟ همسر موسی بن عمرانت کنند؟

    از چه شهوت، قدم بیرون گذار تا عزیز مصر و کنعانت کنند

    بگذر از فرزند و جان و مال خویش تا خلیل الله دورانت کنند

    سر بنه در کف، برو در کوی دوست تا چو اسماعیل، قربانت کنند

    جسم لاهوتی اگر داری، بیا تا به بزم قرب، مهمانت کنند

    چون علی(ع) در عالم مردانگی فرد شو، تا شاه مردانت کنند

    همچو سلمان، در مسلمانی بکوش ای مسلمان! تاکه سلمانت کنند

    تا توانی، در گلستان جهان خار شو، تا گل به دامانت کنند

    همچو خاک افتادگی کن، پیش از آن که به زیر خاک پنهانت کنند

    سید عباس حسینی جوهری

    (✿◠‿◠) Darya
    داداشی خ دوست داشتم بودی....باشه داداش.....خ کم آوردم امروز....
    کاش بودی........اما خودم رو نمیبازم
    خودم رو قوی میگیرم
    s.shab
    دیشب نبودیا گرم کردیم پاتوق رو خفن داشتیم میسوختیم جات خالی:)
    (✿◠‿◠) Darya
    داداش کجا هستی؟؟؟من تا 2...3 روزه دیگه هستم,بعدش دیگه نمیتونم سر بزنما...میام ولی کم...

    نگرانت شدم حالت خوبه؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا