همين که ياد من کردی دمت گرم
همين که مرهم دردی دمت گرم
بسا رفتند و هرگز برنگشتند
همين که باز می گردی دمت گرم
تو از باغ صفای سینه خود
برایم عشق آوردی دمت گرم
به کام تشنه ام در ظهر جوشان
چو آبی ، جرعه ای سردی دمت گرم
میان این همه نامردمی ها
مرامی، معرفت، «مردی» دمت گرم
میان کوچه های عشق و امید
پی همدرد می گردی دمت گرم
میان نامرادی های دوران
حریف غم «هم آوردی» دمت گرم
عزیزم بین صدها مشکلاتت
همين که ياد من کردی دمت گرم
تو در گل واژه های ذوق طبعم
گل داوودی فردی دمت گرم
میان این همه اشعار کم رنگ
تو سبزی، قرمزی، زردی دمت گرم