maryam_22
پسندها
5,020

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نه من گفتم، نفهمیدی؟
    حواسش معلوم نیس کجاست!

    باشه خفه میشه!
    نوچ تست هوش نبست
    اخه توقعی ندارم از هوشت.دی
    اومدم یه چی دانلود کنم گفتم یه سراغی از دوست قدیمیم بگیرم
    خو اینم راهنمایی:فیلم مهمان مامان رو که دیدی
    سیلام عسیسم . خوفم خوفی ؟!

    وووووووووووووووویی قر کمر [IMG]
    پامادور (نیدونم چیه تو میگی همش خو :دی)

    یک بازی خوبه
    تو میگی من اینو دوز دارم من میگم اونو دوز دارم :دی
    البت به من چه :دی
    آخی چه حالی میده مردم آزاری
    نمیگم کی هستم
    فقط بگم یه دوست که دو سالی هست میشناسبش
    مریم. عمرا اگه بتونی حدس بزنی
    بی گارانتی!
    بی خدمات پس از فروش!

    میای دوز بازی کنیم؟ :دی
    فرهادی رو خوب اومدی

    کاری به فیلم و خودشون ندارم

    همینکه نام ایران تو دنیا طنین انداز شده افتخاره واسمون
    ما دیشب از اون بهترشو گوش :D

    سیگاری که روشنه وقتی اون تموم بشه عزیزت باید بره .... این بود :D
    ما هم چون شما خوبی خوبیم دیگه!
    خوبم نبودی هیش غیلطی نمیتونستی بکنی :دی
    زشته دختر حیا کن، عین این اسکار ندیده ها میمونه، والا :دی
    ها واست موجدد آپ نومودم ویرایشیدم [img]
    ای ژان ، ذوختو بخورم داخ داخ [IMG]
    نوووش ژونت ، بشه گوشت به لپات ! [img]

    تربچه س ، ها دیدی چه خوشجیله ؟! 10 بار افتاد زیمین هی چقوندم تو چاله ش ! [img][img][img]
    2
    این جمله انگار قلب زن و شکوند

    حالا نمی شد بچه ات امشب قلکش و می شکست.

    زن دیگه هیچ چاره ای نداشت دست کردتو گوشه کیفش و یک ۵۰ تومانی تا نخورده را برداشت

    روش نوشته بود « عیدی پدر سال ۱۳۶۸»

    اون آخرین عیدی بود که از پدر گرفته بود و از خرداد همون سال دیگه پدر نداشت.

    این آخرین باری بود که به اون نگاه می کرد چون دیگه رسیده بود به میدون

    ۱۵۰ تومان و داد وسریع پیاده شد

    -به آبجی ۱۵۰تومان که دیگه خرد

    دیگه از این خرد تر هم مگه پیدا میشه، کاش همه مثل شما پول خرد نداشته باشن

    زن سریع شروع به حرکت کرد وارد پیاده رو شد و هراسان به سمت کوچه رفت

    دیگه کاملا در حال دویدن بود.

    رسید به خونه کلید و انداخت تو در هول شده بود دیگه اونقدر قلبش تند می زد که اگر کسی از کنارش رد می شد می تونست صدای قلبش و بشنوه

    نیمه های در چادرش و از سر انداخت

    صدای ضعیف یه ناله می اومد

    دوید و مادر و از روی تخت بلند کرد

    همسایه راست گفته بود مادرش از روی تخت افتاده بود و برادرش خونه نبود.
    1
    زن خیلی دیرش شده بود هیچ چاره ای جز اینکه این مسافت کوتاه و با ماشین بره نداشت

    بالاخره دم پارک ایستاد و به ماشین های رهگذر که از تو خیابان رد می شدند مسیرش و می گفت

    کسی سوارش نمی کرد

    بالاخره یه ماشین پیکان قدیمی بوق زد و نگه داشت

    آبجی راهی که تا میدون نیست

    دیرم شده خیلی

    ترافیک لعنتی دست از سر تهران بر نمی داره

    تمام جاهای کیفش و گشت

    فقط ۱۰۰ تومان پول داشت

    -آقا ببخشید چقدر میشه؟

    -۱۵۰ تومان آبجی

    زن دوباره همه جای کیفش وگشت

    دوباره و دوباره اما چیزی پیدا نمی کرد

    -۱۰۰ تومان بیشتر خورده ندارم

    -عیب نداره پول خرد زیاد دارم ، می دونید پسرم دیشب قلکش وشکسته و ما هم همه اش وریختیم تو داشتبرد ، حالا حالا ها از ان پول خرد راحتم
    سههههههههههههه چهههههههههههههارتااااااااااااااااا؟

    ما یکیش هم داشتیم کارمون راه میفتاد جانم :D

    بعدشم شما اگه عقده ایی نشدین دلیل داره جانم :D حالا شیطونه میگه همه مسائل رو بازگو کنما :D


    ولی دمت گرم که کودکستان نرفتی.خیلی حال کردم.کلا اونایی که میرن کودکستان آدمای بیخود و سوسولی ان:D

    همینجاشم دست کمی از سوختن نداریم جانم.تابستونا آرنج به پایین شکلاتیه.بازو به بالا عین برف سفید :D

    نه خداییش صافی دیگری داره تو کلاس وقتی 10تا متلک میندازی و به موقعشم یه متلک توپ بهت میندازن :D


    وایسا ببینیم.چرا یک کلاغ صد کلاغ میکنی؟زشت و پامادور عمته بی چشم و رو :D بعلاوه اون رفیق چیزت :D
    خو چرا تشخیص میدم اما تو عکس معلوم نی فرقشون :دی
    خواهش مهنس بیریختی :دی

    سیلام موکونیم
    خوبی؟
    چه عکسای زشتی،ممنون :دی
    اخه دختر جون تو به منبع اهنگ،اهنگ میدی؟:D
    من مدتهاست اون البوم رو دانلود کردم:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا