narges224
پسندها
880

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اگر دنياي ما دنياي سنگ است

    بدان سنگيني سنگ هم قشنگ است

    اگر دنياي ما دنياي درد است

    بدان عاشق شدن از بحررنج است

    اگر عاشق شدن پس يک گناه است

    دل عاشق شکستن صد گناه است
    زیبا ترین حسی که آدم می تونه در مورد دوست داشتن داشته باشه اینه که بدونه یه نفر اونو فقط واسه خودش می خواد نه برای هیچ چیز دیگه ای.
    اون موقع عشق شکل میگیره و لذت کنار هم بودن به بینهایت می رسه
    :gol:اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد ،باور محال بودنش را عوض کن . . :gol:.
    بیچاره دلم دلتنگ باران که میشود یک کف دست آسمانش را یک آسمان ابر می پوشاند و هی می بارد هی می بارد...
    تو كه ماندگار نبودي چرا آمدي؟
    من و دل مدت ها بود كه قيد همدم را زده بوديم
    با هم خوش بوديم
    نه او گله اي داشت و نه من
    دنياي من و دل آرام بود
    ... اما حالا
    نه او حضور مرا تاب مي آورد و نه من
    نه او درد مرا مي فهمد و نه من
    نه او قرار دارد و نه من
    تو كه ماندگار نبودي
    چرا آمدي؟؟؟
    شبیه برگ پاییزی پس از تو قسمت بادم
    خداحافظ ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
    خداحافظ و این یعنی در اندوه تو می میرم
    در این تنهای مطلق که می بندد به زنجیرم
    و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
    و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
    چگونه بگذرم از عشق،از دلبستگی هایم؟
    چگونه می روی با آنکه می دانی چه تنهایم؟
    خداحافظ،تو ای هم پای شب های غزل خوانی
    خداحافظ،به پایان آمد این دیدار پنهانی
    خداحافظ،بدون تو گمان کردی که می مانم؟!
    خداحافظ،بدون من یقین دارم که می مانی
    نمـــی دانـم چــــرا ؟!



    ایـن روزهــــا


    در جـــواب هـــركــــه از حـــالم مـــی پرســــد


    تـــا مــــی گویــــم ... " خوبــــــــم "



    چشمـــــانم


    خیس مــــی شـــــود ...!
    سلام ای غروب غریبانه دل
    سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
    سلام ای غم لحظه های جدایی
    خداحافظ ای شعر شبهای روشن
    خداحافظ ای شعر شبهای روشن
    خداحافظ ای قصه عاشقانه
    خداحافظ ای آبی روشن عشق
    خداحافظ ای عطر شعر شبانه
    خداحافظ ای همنشین همیشه
    خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
    تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
    تو را می سپارم به دلهای خسته
    تو را می سپارم به مینای مهتاب
    تو را می سپارم به دامان دریا
    اگر شب نشینم اگر شب شکسته
    تو را می سپارم به رویای فردا
    به شب می سپارم تو را تا نسوزد
    به دل می سپارم تو را تا نمیرد
    اگر چشمه واژه از غم نخشکد
    اگر روزگار این صدا را نگیرد
    خداحافظ ای برگ و بار دل من
    خداحافظ ای سایه سار همیشه
    اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
    خداحافظ ای نوبهار همیشه
    دیشب به فکرت بودم که یك قطره اشک از چشمانم جاری شد *

    از اشک پرسیدم چرا آمدی ؟

    گفت: به چشمانت کسی هست که دیگر آنجا جای من نیست
    کاش به زمانی بر میگشتم که بزرگترین غم زندگیم شکستن نوک مدادم بود......
    دلم شکست

    از سردی،از سردی رفتاری

    دلم شکست از نبودنم در دلی

    از احساسی که یک لحظه نبود در مقابل احساسم

    و از دلی که یک لحظه، هرچند شاید کوتاه دور شد از دلم

    از فکری که برای خود رفت

    و از چشمی که خیره به نقطه ای ماند

    دلی که ترک برداشته بود ز دوری تو، با تلنگری هر چند کم توان شکست
    مهربانم، ای خوب!

    یاد قلبت باشد؛ یک نفر هست که این جا

    بین آدم هایی، که همه سرد و غریبند با تو

    تک و تنها، به تو می اندیشد

    و کمی،

    دلش از دوری تو دلگیر است....

    مهربانم، ای خوب!

    یاد قلبت باشد؛ یک نفر هست که چشمش ،

    به رهت دوخته بر در مانده

    و شب و روز دعایش اینست؛

    زیر این سقف بلند، هر کجایی هستی، به سلامت باشی

    و دلت همواره، محو شادی و تبسم باشد...

    مهربانم، ای خوب! یاد قلبت باشد؛

    یک نفر هست که دنیایش را،

    همه هستی و رؤیایش را، به شکوفایی احساس تو، پیوند زده

    و دلش می خواهد، لحظه ها را با تو، به خدا بسپارد....

    مهربانم، ای خوب!

    یک نفر هست که با تو

    تک و تنها، با تو

    پر اندیشه و شعر است و شعور!

    پر احساس و خیال است و سرور!

    مهربانم، ای یار، یاد قلبت باشد؛

    یک نفر هست که با تو، به خداوند جهان نزدیک است

    و به یادت، هر صبح، گونه سبز اقاقی ها را

    از ته قلب و دلش می بوسد

    و دعا می کند این بار که تو

    با دلی سبز و پر از آرامش، راهی خانه خورشید شوی

    و پر از عاطفه و عشق و امید

    به شب معجزه و آبی فردا برسی…
    مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود

    دل من سخت شکست و چه زشت به من و سادگیم خندیدی

    به من و عشق پاکی که پر از یاد تو بود

    و به یک قلب یتیم

    که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود

    تو برو برو تا راحت تر تکه های دل خود را سر هم بند زنم
    تمام “امن یجیب” های دلم را
    گره زده ام به کلماتت
    و روانه‌ی آسمان کرده ام
    .
    خاتون ِ خوب ِ خواب و خاطره!
    من مطمئنم
    خدا تو را برای دلم نگه میدارد
    چه زیباست
    که تو تنها نیاز من باشی
    و چه عاشقانه است
    که تو تنها آرزویم باشی
    و چه رؤیایی است
    این لحظه های ناب عاشقی
    و من همه زیبایی عاشقانه و رؤیایی را با فقط تو حس می کنم
    تو كه ماندگار نبودي چرا آمدي؟
    من و دل مدت ها بود كه قيد همدم را زده بوديم
    با هم خوش بوديم
    نه او گله اي داشت و نه من
    دنياي من و دل آرام بود
    ... اما حالا
    نه او حضور مرا تاب مي آورد و نه من
    نه او درد مرا مي فهمد و نه من
    نه او قرار دارد و نه من
    تو كه ماندگار نبودي
    چرا آمدي؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا