fateme_003
پسندها
8,932

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اون قلب منه نه قلب کس دیگه تازه می خواستم به کسی به زور از من گرفتند
    مرسی گلم
    اره راست میگی
    خوب گریه کن تا اروم بشی
    این همیشه تنها کاری هست که خودم انجام میدم
    خواهش میکنم
    چه عکس خوشکلی
    چرا خدا نکنه دلت بگیر ای دوست
    نبسته ام به کس دل، نبســـــته کس به من دل

    چو تخــــته پــاره بـــر موج رهـــا رهـــا، رهـــا من

    ز مــــن هر آنکــه او دور،، چـو دل به سینه نزدیک

    به مـــن هر آنکـه نزدیک، ازو جــــــدا، جــــدا من

    نه چشــــم دل به ســـــویی، نه باده در سبویی

    که تــــر کـــــنم گـلـــــــویی، به یاد آشنــــــا من

    ســــــتاره هــــا نهـــــــفتم در آسمـــــان ابــــری

    دلــــــم گرفته ای دوست، هـــــوای گریــه با من

    نبسته ام به کس دل، نبســـــته کس به من دل

    چو تخــــته پــاره بـــر موج رهـــا رهــــا، رهـــا من
    غروب شد، خورشيد رفت


    آفتابگردون دنبال خورشيد مي گشت


    ستاره اي چشمك زد


    آفتابگردون سرشو پائين انداخت
    .....


    گلها هرگز خيانت نمي كنند
    دعوا نکرده بودیم


    قهـر نکرده بودیم


    فقط خداحافظی کردیم .


    مثل همیشه، رفتیم و دیگر همدیگر را ندیدیم



    چیزی بین ما شکسته بود.


    بهترین دوستم را می گویم.


    حالا اینجا پیدایش کرده ام.


    گاهی روزها می روم .صفحه اش را باز می کنم


    و نگاهش می کنم .


    کنار دخترش ایستاده و لبخند می زند


    او هم مثل من پیر شده است .
    حس "خداحافظ" همیشه برای من تلخ و جانکاهه.


    "خداحافظ" به معنای ترک کردن ، جدا شدن و قدم در راه بی برگشت گذاشتن.


    سپردن کسی که پُر از خاطرات زندگیسازه به خداوندی که تنها شاهد لحظه های تکرار نشدنیه...


    از لحظه ی بعد از "خداحافظ" ، لحظه ها پُر از لذت مرور خاطرات و انبوه از حسرتی تلخ برای زندگی با حقیقتی ناباورانه است.


    "خداحافظ" در زندگی هر انسانی سبب ساز خاطره ایست.
    وقتی که لبت برابرم واقع شد


    یک لحظه دلم به بوسه ای قانع شد


    قانون اساسی دلم گفت ببوس


    شورای نگهبان لبم مانع شد
    من که گفتم این بهار افسردنی است

    من که گفتم این پرستو مردنی است


    من که گفتم ای دل بی بند و بار

    عشق یعنی رنج ، یعنی انتظار


    آه عجب کاری به دستم داد دل

    هم شکست و هم شکستم داد دل
    در یک شب بارانی با تو آشنا شدم؛

    رفتیم، گفتیم، خندیدیم ، چقدر خوش بودیم
    خیس شدیم!

    و هنوز باران میبارید که از هم گذشتیم؛ تو به سوئی رفتی و من به دیگر سو
    خیس شدیم!

    ..... و حالا وقتی باران می بارد نمی دانم بخندم یا گریه کنم؟ زیرِ باران کدام خاطره را نگاه دارم و کدام را بشویم
    زندگی خوردن و خوابیدن نیست

    انتظار و هوس و دیدن و نادیدن نیست

    زنــدگـی چــــون گــل ســـــرخــی اســـت

    پـــر از خــار و پر از بــرگ و پـــر از عطــر لطــیف

    یــــــادمـــــان باشـــــد اگـــر گــــل چــــیــــدیـــــم

    عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند
    اینکه خاک سیهش بالین است
    اختر چرخ ادب پروین است

    گرچه جز تلخی از ایام ندید
    هرچه خواهی سخنش شیرین است

    صاحب آن همه گفتار، امروز
    سائل فاتحه و یاسین است

    دوستان به که ز وی یاد کنند
    دل بی دوست دلی غمگین است

    هرکه باشی و ز هر جا برسی
    آخرین منزلگه هستی ،این است
    اگر سراغمو گرفت، بگین نشونه ای نذاشت . . . .


    بگین از اینجا رفته و، چاره ی دیگه ای نداشت . . . .


    اگر سراغمو گرفت، این نامه رو بهش بدین . . . .


    بگین که جا گذاشته بود، پرسید کجا. . . هیچی نگین . . . .


    اگر باز هم پرسید ازم، اگر نکرد اشکهاشو پاک . . . .


    چاره ای نیست، بهش بگین . . . .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا