zemestoon
پسندها
398

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • هر جور شما راحتین
    ما را نه نام آید به کار نه نشان .....
    دوستی این اینترنت آخرش صبر ما را از پایی به در آورد...
    ما فعلا زحمت کم میکنیم و میرویم.
    آههههه...
    این اینترنت داره یواش یواش دیونم میکنه
    میگما اسم من جواد.. .
    حداقل یه سلام کوچیک بده ابجی بهار
    دلم می گیره ها
    چرا این قدر ازم تنفر داری
    به سلامممممم دوست قدیمی خودم
    چطوری؟
    یه ده دقیقه ی دیگه تو یاهوو میبینمت!
    زمستون. . .
    زمستون.
    .
    .
    .
    امسال که برف درست و حسابی بهمون ندادی!!!
    قشنگ باید یه 2 متر برف میومد!
    ولی به هر حال
    .
    .
    .
    بوی عید میاد

    راستی به ایمیلتم سر بزن هاااااا
    هستی یا رفتییییییی
    ایشلا که همیشه بهار باشی...
    بهار خوبه
    بهار احساس آزادی رو میاره، احساس یه زندگی تازه...
    سلام شبت بخیر ....
    داره بهار میاد ولی اینجا هنوز سرده
    نکنه در یخچال رو باز گذاشتی...
    باشه جواب نده این طوری بیشتر حالم از خودم بهم می خوره به قول تو همه پسرا یه جورن
    مواظب خودت باش
    هنوزم واسم ابجی بهاری
    شب پر ستاره ای داشته باشی
    بای تا های
    فکر می کردم اگه ازم نفرت هم داشته باشی باز می یای یه سلام بهم می دی
    بازم می گم ازت معذرت می خوام به خاطر هممه چیز می دونم اینم که حالت ازم بهم می خوره
    شرمنده ام اگه می تونی ببخش
    سلام بهار خوبی؟
    از دستم ناراحت نباش
    ببخشید همه چیز تقصیر من بود
    بیل و کلنـــــگ و کاردک
    سیمان وسنگ وآهـــک
    آســـفالت گرم و غلتگ
    مهنــــدس روزت مبارک
    .
    .
    .
    .
    :)
    دلتنگم... دلتنگ روزهای با هم بودنمان دلتنگ تو،دلتنگ من،دلتنگ لبخندهایمان دلتنگ همه چیزهایی که از آن من و تو بود...حیف که بود دلتنگ صدایی هستم که هر بار مرا به نام صدا می زد و چشم هایی که هر بار خیره به من می ماند دلتنگ دست هایی هستم که نوازشگرم بود و شانه هایی که تکیه گاه دلتنگیم دلتنگم،دلتنگ تو اما امروز نه دستی هست که نوازشم کند و نه شانه ای که تکیه گاهی باشد برای دلتنگیم امروز نه دستانت را دارم نه نگاهت و نه شانه هایت را امروز عجیب دلتنگم و تو نیستی امروز میخواهمت و تو نیستی امروز چشم هایم تو را می خواهد لب هایم نام تو را فریاد می زند و دستانم عجیب دلتنگ لمس دست های گرم توست دلتنگم،دلتنگ همه روزهایی که تو مرا داشتی امروز تو دلتنگ کیستی؟ چشمهایت به کدامین سوست؟ کدام دست دستانت را میفشارد؟ کدام قلب خانه توست؟ امروز شانه هایت پناه کدامین دل تنگ است؟!
    سلام بهارییییییییییییییییی
    خوبی خانومی؟
    دلم برات تنگ شده:redface:
    يك كاتوليك، پروتستان، مسلمان و يهودي در حين صرف شام با هم صحبت ميكردند.

    كاتوليك : من يك موقعيت عالي دارم .... مي خواهم سيتي بانك را بخرم!

    پروتستان : من خيلي ثروتمندم و ميخواهم جنرال موتورز را بخرم!

    مسلمان : من يك شاهزاده ثروتمند افسانه ايم.... ميخواهم مايكروسافت را بخرم!

    سپس آنها منتظر شدند تا يهودي صحبت كنه....
    يهودي قهوه خود را هم زد، خيلي با حوصله قاشق را روي ميز گذاشت، يك جرعه از قهوه اش خورد، يك نگاهي به آنها انداخت و با آرامي گفت:
    نمي فروشم!!!...
    تركه تصميم ميگيره همه ي نگراني هاشو به دريا بسپره… هركاري ميكنه زنش سوار قايق نميشه!!
    سلام...خوبي؟؟؟شرمندتم نميتونم بيام توتاپيكت...نه تنها تاپيك تو بلكه همه تاپيكا...قول دادم ديگه توتاپيكاشركت نكنم...ممنون كه منو درك ميكني.....:redface:
    60 روز راهپیمایی!!!

    .
    .
    نشنیدم راهپیمایی هم کفاره داره ..تو رساله آقـــــــــــــــــــــــــــا نبود!:cool:
    مرسی که گفتی ..دیگه خیالم راحت شد !!:redface:
    .
    .
    .
    راهپیمایی هم که دیروز ترکوندی !!!:cool:
    من که دیروز خواب موندم !!!.. حالا چیکار کنم...:cry:
    مرسی گلم ... شما به حاج حسین ارادت دارین ...
    .
    .
    .
    به تهران بگو.... حاجی داره میاد تا 10 روز دیگه....:redface:
    بچه خودتی ...
    من حاج حسینم دیگه ...
    .
    .
    مرسی ....eey بدک نیستیم...
    تهران چه خبر ؟
    چطوری تو ....
    هنوز با من قهری تو....
    .
    .
    .
    بهارم داره میاد .....
    برای کشتی طوفان زده ای که مقصدی ندارد..باد موافق معنایی ندارد.



    تو يادت نيست... ولي من خوب به خاطر دارم كه براي داشتن ات ، دلي را به دريا زدم كه از آب واهمه داشت
    دلم مي خواست زمان را به عقب باز مي گرداندم ....
    نه براي اينكه آنهايي كه رفتند را باز گردانم ؛
    براي اينكه نگذارم بيايند .!!!
    ببخشید یهویی یه دو جین مهمون برام اومد
    دیگه نتونستم بمونم ....
    آره دلم هوس زمستون کرده بود
    خوب کاریشم نمیتونستم بکنم، حالا من هی بدمم بیاد....
    دو تا دوست زنهاشون ميميرن.دختر هاي همديگرو ميگيرن.و پسر دار ميشن.حالا پسراشون چه نسبتي با هم دارن؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا