sama jooon
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خدا لو سکل که بالاخله یه هم سن تو خانواده پیدا کلدم عمه هییی،همه توچولو هستن،حتی باباهی.هر جا هستی موفق و سر بلند باشی گلم.من دالم میلم بای[IMG]
    کارم که معلوم نیست دوسی ولی خب قراره بابام تا عید یه کاری جور کنه،اره من از تو خونه نشستن خوشم نمیاد،عزیز دلمی عمه،یعنی میشی 24 ساله؟یهههههنی تقلیبا هم سنیم؟
    من بهمن رفتم تو 24 سال عمه،یه 7 ماهی هست دانشگام تمام شده.بعد از عید اگه خدا بخواد باید برم سر کار.شیرازی هم هستم،اسم اصلیمم که شیماست.
    salam mamnoon babate shere zibaee ke neveshti baram
    oomadam arze adab kinam va beram
    bye
    در رویاهایم

    هر چقدر هم که می دوم

    باز به تو نمی رسم !!

    تو از دور مرا صدا میزنی که بیا !

    من می دوم و فاصله ها هنوز برجاست .....

    لعنت بر آنکه دایره را شناخت !!!
    [IMG]عمهد هی من عاسقتم خههههههههلی زیاد.بببببببببببببببببببببببببببببببببببببوس
    اااا جدی؟:redface:
    من همیشه همه رو با هم قاطی می کنم!!:)
    ممنون عمه.
    چه خبرا؟
    شما هم ترم جدیدتون شروع شده؟
    عمه هی سما هم زدین تو کال چلاغ خاموس!اگه عمه هی تو دوسم داسته باسی [IMG].باباهی که همس میگه بچه دالس حلف بزن
    حوصله خوندن متنای زیبا رو ندارم! بخصوص اگه از دو سه جمله بیشتر باشه
    آره، یادش به خیر، وقتی رفته بودیم خواستگاری، برادر خانمم گفته بود این پسره دندوناش جون میده برا تبلیغ خمیردندون
    به یک نفر گفتند بهشت وجهنم را توصیف کن؟گفت :وقتی وارد جهنم میشی یک سری آدمهای گرسنه ای میبینی که فرشته ها برای آنها بهترین غذا ها را سرو میکنند وهمگی سریک سفره نشسته اند. همه قاشق و چنگال هایی به بلندی یک متر در دست دارند.و سعی میکنند غذا را درون دهان خود بگذارند. خیلی سعی میکنند ولی نمی توانندو از این ناتوانی عذاب میکشند.بهشت هم به همین صورت است فقط با این تفاوت که آدمها غذا رادرون دهان یکدیگر میگذارند و همه راضی و خوشحال هستند
    اون قشن تر بود....صفحتو میگما.....شعردومیه خیلی توپ بود..ول کن تورو خدا نصفه شبی گریم ننداز...
    باز هم شب آماده
    شب لباس سیاهه خود را به تن کرده

    سیاه تر از همیشه
    همه خوابند
    ولی‌ چشمهای من خواب را نمیخواهند
    من از شب هراسانم
    ستاره ای دیگر نیست
    مهتاب هم بخواب رفته
    من بیدار به انتظار مهتاب
    شبی‌ مهتاب خواهد آمد
    باز هم انتظار
    چند سال از این انتظار می‌گذرد؟
    ده، بیست،
    خب حالا یچی گفتم...مگه خودم بی صاحابم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا