چون صفات او احد آمد مدام
غیر نبود جمله او دان والسلام
هرچه دیدی ذات پاک او بود
اینچنین بینی ترا نیکو بود
در همه اشیا ورا ظاهر ببین
اولین و آخرین و ظاهرین
ظاهر و باطن ورا میبین مدام
اول و آخر ورا میبین تمام
آسمانها و زمینها و فلک
جمله او میبین و بگذر تو زشک
صورت و معنی بهم تو ذات دان
جمله اشیا مصحف آیات دان
هرچه بینی روی او میدان مدام
ذره ذره آنچه بینی و السلام
آفتاب از نور آن یک ذره دان
بحرها از جود آن یک قطره دان
کوهها از درگهش یک مشت خاک
در نیازی اوفتاده همچو خاک
انبیا را داده سر خویشتن
زانکه ایشانند شاه انجمن
سر خود با انبیا گفته تمام
بر محمد(ص) ختم کرده والسلام
سر احمد را ز وحدت باز دان
تا شود پیدا به پیشت هر زمان
سر وحدت از محمد شد پدید
پس علی(ع) از وی بگوش جان شنید
باعلی اسرار خود احمد بگفت
چون علی بشنید ترک خود بگفت
چون علی بشنید دل آگاه کرد
آن زمان برخواست قصد راه کرد
بعد از آن اسرار را در چاه گفت
سر وحدت در دل آگاه گفت
غیر نبود جمله او دان والسلام
هرچه دیدی ذات پاک او بود
اینچنین بینی ترا نیکو بود
در همه اشیا ورا ظاهر ببین
اولین و آخرین و ظاهرین
ظاهر و باطن ورا میبین مدام
اول و آخر ورا میبین تمام
آسمانها و زمینها و فلک
جمله او میبین و بگذر تو زشک
صورت و معنی بهم تو ذات دان
جمله اشیا مصحف آیات دان
هرچه بینی روی او میدان مدام
ذره ذره آنچه بینی و السلام
آفتاب از نور آن یک ذره دان
بحرها از جود آن یک قطره دان
کوهها از درگهش یک مشت خاک
در نیازی اوفتاده همچو خاک
انبیا را داده سر خویشتن
زانکه ایشانند شاه انجمن
سر خود با انبیا گفته تمام
بر محمد(ص) ختم کرده والسلام
سر احمد را ز وحدت باز دان
تا شود پیدا به پیشت هر زمان
سر وحدت از محمد شد پدید
پس علی(ع) از وی بگوش جان شنید
باعلی اسرار خود احمد بگفت
چون علی بشنید ترک خود بگفت
چون علی بشنید دل آگاه کرد
آن زمان برخواست قصد راه کرد
بعد از آن اسرار را در چاه گفت
سر وحدت در دل آگاه گفت