گلابتون
پسندها
14,699

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ای چراغ هر بهانه از تو روشن از تو روشن ای که حرفای قشنگت منو آشتی داده با من

    منو گنجشکای خونه ديدنت عادتمونه به هوای ديدن تو پر می گيريم از تو لونه

    باز ميای که مثل هر روز برامون دونه بپاشی منو گنجشکا ميميريم تو اگه خونه نباشی

    هميشه اسم تو بوده اول و آخر حرفام بس که اسم تو رو خوندم بوی تو داره نفسهام

    عطرحرفای قشنگت عطر يک صحرا شقايق تو همون شرمی که از اون سرخه گونه‌های عاشق

    شعر من رنگ چشاته رنگ پاکه بی ريايی بهترين رنگی که ديدم رنگ زرد كهربايي
    سایه جونی چند تا پیام اخیرمونو ویرایش کردم تا کسی نبینه
    از این به بعدم هر چی شد یا اون رو میگم یا خصوصی میدم بهت
    ببخشیدا دیده نشه بهتره
    شما هنوز فعالیت می کنید...با با خسته نباشید واقعا...البته قبلا اواتارتون پروفایلتون بود
    ر امام حسن عسكری علیه السلام فرموده اند: علامات المومن خمس: صلاه احدی و خمسین و زیاره الاربعین والتختم فی الیمین و تعفیر الجبین والجهر ببسم الله الرحمن الرحیم
    علامات مومن پنج چیز است: 51 ركعت نمازگذاردن در هر شب و روز (17 ركعت نماز واجب و 34 ركعت نافله) و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست كردن و بر خاك سجده نمودن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم.(التماس دعا)

    ایولللللللللللللل .. پدر کوسه رو که درآوردی :biggrin:;)

    خب تو بدخواه نداری .. من هم ندارم .. پس به کی حمله کنیم ؟!!

    فعلا پرچم صلح بالا هست تا ببینیم کشتی از اینورا رد میشه بریزیم سرشون :D
    اران عشق

    باز هم باران میبارد و مرا به یاد بارانی که روز رفتنت از دو چشم من

    بارید میاندازد. باز هم دلم آرام و بی صدا میشکند و از صدای شکستنش پرنده ای

    که روی بام دلم نشسته بود پر میکشد تا خبر شکستم را به تو بگوید، به تو وقت

    رفتن اشک ها و التماس هایم را زیر قدم های سنگیت له کردی و به عشقم

    خندیدی و من تنها نگاه میکردم. به تو که همیشه

    دوستت داشتم و هیچ وقت مرا

    ندیدی...!

    و من هنوز هم عاشقانه تورا دوست دارم، در کنار تمام کسانی که دوستشان داری

    و دوستت دارند.
    " قصه اي از شب "

    شب است
    شبي آرام و باران خورده و تاريك
    كنار شهر بي‌غم خفته غمگين كلبه‌اي مهجور
    فغانهاي سگي ولگرد مي‌آيد به گوش از دور
    به كرداري كه گويي مي‌شود نزديك
    درون كومه‌اي كز سقف پيرش مي‌تراود گاه و بيگه قطره‌هايي زرد
    زني با كودكش خوابيده در آرامشي دلخواه
    دود بر چهره‌ي او گاه لبخندي
    كه گويد داستان از باغ رؤياي خوش آيندي
    نشسته شوهرش بيدار، مي‌گويد به خود در ساكت پر درد
    گذشت امروز، فردا را چه بايد كرد ؟

    كنار دخمه‌ي غمگين
    سگي با استخواني خشك سرگرم است
    دو عابر در سكوت كوچه مي‌گويند و مي‌خندند
    دل و سرشان به مي، يا گرمي انگيزي دگر گرم است

    شب است
    شبي بيرحم و روح آسوده، اما با سحر نزديك
    نمي‌گريد دگر در دخمه سقف پير
    و ليكن چون شكست استخواني خشك
    به دندان سگي بيمار و از جان سير
    زني در خواب مي گريد
    نشسته شوهرش بيدار
    خيالش خسته، چشمش تار
    زندگی یک آرزوی دور نیست
    زندگی یک جست و جوی کور نیست
    زیستن در پیله ی پروانه چیست؟!
    زندگی کن زندگی افسانه نیست.

    گوش کن...!!
    دریا صدایت میزند!
    هر چه نا پیدا صدایت می زند!
    جنگل خاموش میداند تورا
    با صدایی سبز می خواند تورا

    آتشی در جان توست
    قمری تنها پی دستان توست
    پیله ی پروانه از دنیا جداست
    زندگی یک مقصد بی انتهاست
    هیچ جایی انتهای راه نیست
    این تمامش ماجرای زندگیست...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا