♥MitrA
پسندها
958

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • امروز واسم اخطار اومد
    شما مرتكب يك تخلف در باشگاه مهندسان ایران شده ايد.

    yunes_prg عزيز،

    شما مرتكب يك تخلف در باشگاه مهندسان ایران شده ايد.

    دليل: نقض قوانين سايت
    -------
    کاربر گرامی لطفا از قرار دادن تصاویر بدن نما و نامناسب خودداری کنید و در انتخاب متن های ارسالی نیز دقت کنید
    لازم به ذکر است اخطار 1 امتیازی داده شده به شما با کسر 3 امتیاز منفی به دلیل نداشتن تخلف قبلی در پرونده شماست
    لطفا از این پس پیشتر دقت بفرمائید

    چند نمونه از موارد مورد دار صفحه شما

    وقتی لبهایش را بوسیدی... نگران رد رژلبت نباش...سریع با انگشتهایت روی رد بوسه اش نکش...بگذار رد رژ بماند ...بگذار آن چند ثانیه پایان حس لبات هی کش بیاد...
    او هم اگر (( او )) باشد به ردش فکر نمیکند میمیرد در اوج لذت گرمی و نرمی لبهایت...
    [IMG]
    ای قطار !

    راهت را بگیرو برو !

    نه کوه توانِ ریزش دارد !

    نه ریزعلے پیراهنِ D & G گرونشو حاضره در بیاره !

    هیچ چیز مثلِ سابق نیست ...


    روزهای بارونی رو خیلی دوست دارم ....

    معلوم نمیشه منتظر تاکسی هستی یا آواره خیابونها ؟!

    بخار توی هوا مالِ سرماست؛ یا دود سیگار ؟!

    روی گونه ات اشکه یا دونه های بارون ...!!!


    آدمک آخر دنیاست بخند / آدمک مرگ همین جاست بخند /دست خطی که تو را عاشق کرد / شوخی شوخی کاغذی ماست بخند / آدمک بچه نشی گریه کنی / کل دنیا سراب است بخند / آن خدائی که بزرگش خواندی / بخدا مثل تو تنهاست بخند
    مراقب افکارت باش
    که آنها به گفتار تبدیل می شوند
    مراقب گفتارت باش که آنها به کردار تبدیل می شوند
    مراقب کردارت باش که آنها به عادت تبدیل می شوند
    مراقب عادتت باش که آنها به شخصیت تبدیل می شوند
    مراقب شخصیتت باش که آنها به سرنوشت تبدیل می شوند


    عشق یعنی خاطرات بی غبار دفتری از شعر و از عطر بهار

    عشق یعنی یک تمنا یک نیاز زمزمه از عاشقی با سوز و ساز

    عشق یعنی چشم خیس مست او زیر باران دست تو در دست او

    عشق یعنی ملتهب از یک نگاه غرق در گلبوسه تا وقت پگاه

    عشق یعنی عطرخجلت...شور

    عشق گرمی دست تو در آغوش عشق

    عشق یعنی"بی توهرگز"...پس بمان تا سحر از عاشقی با او بخوان

    عشق یعنی هرچه داری نیم کن
    پروانه های خشكت را وقتی نشانم دادی، از دوست داشتن بیش از اندازه تو ترسیدم...

    حسین پناهی
    غضنفرطناب رو پیچیده بود دور كمرش بهش میگن چرا اینطوری كردی؟ میگه می خوام خودكشی كنم میگن پس چرا بستی دور كمرت؟ میگه آخه اول بستم دور گردنم داشتم خفه میشدم
    نه خوب نیستم

    دروغ میگویم

    قلبم را خراشیده اند

    روحم را کسی به دندان گرفته میکشد

    باور کنید

    باور کنید

    حال من اصلا خوب نیست
    یعنی هر وقت یه اس ام اس رو اشتباه میفرستید امکان نداره تو ارسال شکست بخوره و از همه اس ام اس ها زودتر میرسه
    نیوتن اگر جاذبه را درست می فهمید ..

    معشوقه اش از درخت متنفر نبود

    و در دفتر خاطراتش نمی نوشت :
    ...
    " اشک های من هم به زمین می افتاد

    اما تو سیب را ترجیح دادی ."
    ولش کن یه کم بخندیم:
    به غضنفرمیگن به زنبورهایی كه ازكندومحافظت میكنن چی میگن؟
    غضنفرمیگه.خسته نباشید
    در جوانی غصه خوردم هیچکس یادم نکرد
    در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد
    آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد
    آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد
    سفری غریب داشتم توی چشمای قشنگت
    سفری که برنگشتم ، غرق شدم توی نگاهت
    یه دل ساده ی ساده ، کوله بار سفرم بود
    چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود
    من همون لحظه ی اول ، آخره راهو میدیدم
    تپش عشق و تو رگهام ، عاشقانه میچشیدم
    دلم از درد بی دردی گرفته

    دلم از هرچه دلسردی گرفته

    دلم از تو دلم از من و ازما

    دلم از اینهمه غوغا گرفته.
    گفتمش بی تو دلم میمیرد / گفت با خاطره ها خلوت کن / گفتمش خنده به لب میمیرد / گفت با خون جگر عادت کن / گفتمش با که دلم خوش باشد / گفت غم را به دلت دعوت کن / گفتمش راز دلم را چه کنم / گفت با سنگ دلم صحبت کن
    پیمان بشکستی و تو پیوندی بریدی

    آخر مگر از من چه شنیدی و چه دیدی؟

    گفتی که به بالین من آیی دم رفتن

    خوش آمدی ای دوست ولی دیر رسیدی؟
    من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست

    آخرین جرعه این جام تهی را

    تو بنوش!!!!
    بگزار راز شاعر را با تو بگویم

    پروانه ازغم عشقی دگر در آتش شمع سوخت و شمع بی اعتنا که نه عشق چشمانش را کور کرده بود و پروانه ای ندیده بود در انتظار یار خود


    آب شد! پروانه میخواست از غم دل آزادو هم ره شمع شود که خود را


    سوزاند

    تنها گناه شمع عشق بود و پروانه عشق تنها گناهش بود

    شمع وقتی پروانه را دید که شعله اش در کنار جسد پروانه آرام گرفت!
    ما آدم ها روز تولدمان " عاشق ترین سمبل دنیا " را

    قربانی نسیم زودگذر شادی هایمان می کنیم.

    شاید زیر نور شمع می شود چیزهایی را دید

    که زیر نور خورشید همیشه پنهانست.

    شمع زیباست اما نه در جمع ،،

    شمع را باید در تنهایی روشن کرد ، پا به پایش آب شد و ...

    وقتی تمام شد روح عاشقش را سپرد دست یک صندوقچه نقره ای زلال.
    به سلامتیه اون پسری که 10سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت,20 سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت,30 سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه باباش گفت چرا گریه میکنی ؟ گفت: آخه اونوقتا دستت نمیلرزید...!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا