گلابتون
پسندها
14,699

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت

    خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت

    من که گفتم این بهار افسردنیست

    من که گفتم این پرستو رفتنیست

    هم شکست و هم شکستم داد

    آه عجب کاری به دستم داد دل

    برم یه کم دراز بکشم، فعلا دیگه نمیتونم اینجا بشینم...
    سلام سایه جون...خوبم ممنون....خدمت از منه..چشم مزاحمت میشم..بوس::

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/329546-كي-ميدونه-قيصر-اين-روزا-كجاست-نقد-ترانه-قيصر-به-خوانندگي-داريوش-اقبالي?p=4348304&highlight=#post4348304
    من نگاه تو را شعر می کنم و تو
    شعر مرا نگاه می کنی
    بازی عجیبی ست
    شعر نگاه تو
    روی قافیه های دلم می نشیند
    و زبانم
    این دیوانگی را می سراید
    تو را به این نگاه عاشقانه قسم
    به این تپش پر اضطراب که بر جانم می کوبد
    به این امید که در قلبم جوانه می زند
    تو را به تمامی عشق قسم
    شعر چشمانت را از من مگیر
    من با نگاه تو شاعر شدم
    زندگانيت پرازموفقيت و سربلندي به بلنداي شب يلدا ياد

    به بهانه فرا رسيدن شب يلدا
    خدایا ! دستهایم را به تو می سپارم ،این بار نه برای اینکه چیزی طلب کنم ، بلکه میخواهم دستهایم را از امروز تا همیشه بگیری تا دیگر هرگز نترسم ، تنها نباشم و در میان تمام دغدغه ها و آشفتگی ها دلگرم حضورت باشم
    ز دو ديده خون فشانم ز غمت شب جدايی
    چه کنم که هست اينها گل باغ آشنايی
    همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت که رقيب در نيايد به بهانه گدايی
    به کدام مذهب هست اين به کدام ملت هست اين
    که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرايی
    به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
    که برون در چه کردی که درون خانه آيی
    به قمارخانه رفتم همه پاکباز ديدم
    چو به صومعه رسيدم همه ٬ همه زاهد ريايی
    در دير ميزدم من که يکی ز در درامد که درا درا عراقی که توهم از آن مايی
    ما همیشه صداهای بلند را می شنویم پررنگ ها را می بینیم سخت ها را می خواهیم غافل از اینکه خوب ها آسان می آیند بی رنگ می مانند و .... بی صدا می رون !!!
    اي ساعت هاي پر شتاب ! مرا کجا مي بريد ؟ بس است ؛ خسته ام ؛ خسته ؛ بگذاريد دلم را در گوشه ي آسماني ديگر بياويزم . تا کي زمين ؛ تا کي ماه ؛ تا کي دويدن و دويدن ؟ بگذاريد کمي بايستم تا دنيا از بالاي سرم رد شود .....
    و پاییز، ثانیه ثانیه در گذر است یادت نرود…ا ینجا کسى هست که به اندازه تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوی آرامش و خوشبختی دارد
    زندگی آرام است ، مثل آرامش یک خواب بلند. زندگی شیرین است ، مثل شیرینی یک روز قشنگ. زندگی رویایی است ، مثل رویای ِیکی کودک ناز. زندگی زیبایی است ، مثل زیبایی یک غنچه ی باز. زندگی تک تک این ساعتهاست ، زندگی چرخش این عقربه هاست زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر...
    اینجا سرزمین واژه های وارونه است: جایی که گنج، "جنگ" می شود درمان، "نامرد" و قهقه ، "هق هق" . اما دزد، همان "دزد" است، درد، همان "درد"و گرگ، همان "گرگ."
    در دلم بود كه بي دوست نباشم هرگز.....چه توان كرد كه سعي من و دل باطل بود...

    آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
    آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
    آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
    آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
    آنگاه که حتی گوشت را می بند ی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
    آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
    می خواهم بدانم
    دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟
    وقتي دلت شكست ...تنها و بي هدف شب پرسه ميزني ...از هر كدوم طرف...


    ميبري ازهمه...
    ...
    اين حال و روزته...
    وقتي دلت شكست...

    یادت هست در یک عصر پاییزی
    در قاب چهار ضلعی یک اتاق خاکستری
    روزهایی که تازه پری دریایی متولد شده بود
    از تو خواستم دستانت را هم چون جامی در پیش رو بیاوری
    و وقتی با تعجب دستانت را جلو آوردی
    آنها را پر از گلهای خشک و معطر صورتی رنگ کردم ؟
    یادت هست ؟
    اکنون نیز بیا
    تمام این گلبرگها را بوییده و بوسیده ام
    آنها را به آغوش دستانت می سپارم
    تا دستان تو را ببوسند
    و من هم چنان در پشت اخرین پرچین
    بوسه بر دستانت را به حسرت می برم
    سایه بانو ، خیـــــــــــــــــلـــــ ـــــــــــــــــی دووووســــــــــِــــت داریـــــــــــــــــــــ ــــــــم

    همکاران ! [IMG]
    سایه بانو ، خیـــــــــــــــــلــــــــــــــــــــــی دووووســــــــــِــــت داریـــــــــــــــــــــــــــــم

    همکاران ! [IMG]
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا