برایت از طلا تختی
مسیری رو به خوشبختی
برایت عمر نوحی را
وقار همچو کوهی را
برایت صبر ایوبی
حیاتی مملو از خوبی
برایت شاد بودن را
صداقت را محبت را
دعا کردم
و او سر راهم مشکلاتی قرار داد تا نیرومند شوم
من از خدا خواستم به من عقل و خرد دهد
و او پیش پایم مسائلی گذاشت تا آنها را حل کنم
من از خدا خواستم به من عشق دهد
او افراد زجر کشیده ای را نشانم داد تا به آنها محبت کنم
من هیچ کدام از چیزهایی که از خدا خواستم را دریافت نکردم
ولی به همه چیزهایی که نیاز داشتم رسیدم