بسکه جفا ز خار و گل ، ديده دل رميده ام .......
همچو نسيم از اين چمن ، پای برون کشيده ام ........
شمع طرب زبخت ما ، آتش خانه سوز شد ........
گشت بلای جان ما ، عشق بجان خريده ام ......
حاصل دور زندگی ، صحبت آشنا بود ........
تا تو زمن بريدۀ ، من زجهان بريده ام ......
تا بکنار من بودی ، بود به جا قرار من .....
رفتی و رفت راحت از خاطر رميده ام ........
تا تو مراد من دهی ، کشته مرا فراق تو .......
تا تو بداد من رسی ، من بخدا رسيده ام .....
چون به بهار سر کند لاله زخاک من برون ......
ای گل تازه ياد کن از دل داغديده ام ......
يا ز ره وفا بيا ، يا ز دل رهی برو .......
سوخت در انتظار تو ، جان بلب رسيده ام......