دختر شرقی
پسندها
5,929

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • الآن این زبان اسپانیولی بود دیگه؟!
    باشه! عصبی میشی چرا؟! صبحه، خوبه؟!
    جالبه!
    خیلی دور که هستم! ولی خیلیم نزدیکم که؟! چطور این همه فرق هست؟!
    عزيزم...دوست مهربونم...هميشه حرفهات تسكين بوده برام...مثل يه جور مخدر...هميشه با حرفات آروم شدم...
    كاش ..كاش..كاش...كنارم بودي...و كاش ميتونستي تصميمت رو اجرا كني...
    ممنونم كه هستي...ممنونم كه با مني...ممنونم كه دوستمي...

    باشه عزيزدلم ...سعي ميكنم بيشتر مراقب خودم باشم..
    خوبم واز خوبی دوستان خوبتر هم میشم
    همیشه خبرای خوب بهت برسه رفیخ:دی
    امیدوارم اومدنش بتونه سریعتر کمکش کنه که...
    :gol:
    سلام خیلی مخلصیم شما خوبین؟؟؟ چه خبرا؟؟ راستش زیاد وقت نداشتم بیام نت اما بازم با smsبابعضی از بچه ها ارتباط داشتم
    فداي تو و اين دل پاك و مهربونت بشم كه اينقدر صداقت داره و اين محبت رو ميشه توي ريز ريز كلماتت حس كرد..
    گرچه هنوز چندان حال و روز مناسبي ندارم ...اما به شوق ديدن تو و بقيه دوستان سعي كردم بازم بيام اينجا...
    چقدر دلم ميخواست توي اون روزهاي سخت و ناباوري كنارم باشي....چقدر به وجودتون نياز داشتم...يكي مثل تو يكي مثل افسون...
    دخي ....هنوز باورم نشده....هنوز نميتونم بپذيرم....كه ...ديگه....:cry:
    سلام عزيزدلم...نميدونم چطوربايد اينهمه محبت رو كه توي تك تك كلماتت حس ميكنم پاسخگو باشم...
    فقط ميتونم بگم...از روزي كه ديدمت هميشه حضورت برام آرامش بخش بوده و هست...
    خيلي دلتنگت بودم ...دوستت دارم عزيزم.
    تو اینقذه خوشگل بودی ما نمیدونستیم؟!! موهاتم قشنگه!! به به چه گل قشنگی!
    مگه من تو ادلیستت نیستم؟!! نیستم؟؟؟ خب زودتر میگفتی!
    به پیسملای من چیکار داری بی حیا؟!!
    پسرا برین تو، مگه نمی بینین دختر غریبه اومده دم در؟ :دی

    به سلامت خیلی نخوری که تو این مورد من شرمندم :دی
    شبت ... شب نیس که هنوز باو
    سر شبت آجیلی...
    رفتی یک چیز توووپ رو از دست دادی...
    نه من فرزاندن محدودی دارم 200-300 تا همش
    آخه میدونی ننشون نگران بود از قیافه بیافته برای همین رعایت حالش رو کردم :دی

    بعدشم هر وقت سنت رو گفتی بیا به سن من گیر بده!!!

    آره؟ پلاک؟ الان که فکر میکنم میبینم که من همه پسرام رو شوهر دادم نه زن دادم
    یک چیزی دادم حالا دیگه!
    سایه عروس قحطی بود خو؟؟!!!
    چی سه دفه همکار جونم؟ نگیریفتم :دی
    اوخی به کجاها برد این امید تو را :دی
    اتفاقا نخ سوزن تو رفتم یک باک ذخیره گذاشتم :دی
    هر وقت خواستی بگو اونو میزارم تو سرویس :دیییییی
    نه بابا هنو خیلی حیا داری ماشالا :دی
    با مشکین تاژ شستی؟

    ها؟ خب دقت نکردی :دی
    من اینجا فقط مادر سایه جون هستم
    برای بقیه بچه هام پدرم، حالا هر جور خودت میدونی دیگه :دی

    سر تقی؟ تقی کیه بابا؟ میگم حالا سنش رو وللش تاریخ تولد رو بگو
    میخوام ببینم مهریت چقدره دخترم؟ :دی
    خجالت بکش مهندس، یعنی تو روزی 200-300 تومن نمیگیری؟ نه؟
    خب قرنطینش در چه حدی هست حالا؟
    نکنه به امید من میخواستی بری اونجا؟ ها؟ :دی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا