mrsos256
پسندها
735

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • این از من نبود که ... قبلا خونده بودم فقط آی دانشمندش یادم بود ، سرچ زدم :surprised: پیدا شد ...
    شعرهای من مورد داره :D

    طبطاب یعنی چوگان ...
    خودمم نمیدونستم ... گمونم یعنی مثل چوگان که توپ را یه جورایی میشه می رباید یا ... !! شحنه عشق تو هم عقل من را در سلطه گرفت یا ربود :)

    من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
    محتسب داند که من این کارها کمتر کنم ...
    من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها ،
    توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم ...

    نمیدونم ...
    یعنی چه جوری مثلا ؟؟؟؟
    هفته پیش جنب باغ ارم
    سیبی افتاد صاف توی سرم!

    بعد از آن ماجرا كسی یك بند
    می زند داد: آی دانشمند! :):)

    دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
    ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت
    در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد
    با پریشانی دل شوریده چشمم خواب داشت
    کوس غارت زد فراقت گرد شهرستان دل
    شحنه عشقت سرای عقل در طبطاب داشت
    نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود
    تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت
    دیده‌ام می‌جست و گفتندم نبینی روی دوست
    خود درافشان بود چشمم کاندر او سیماب داشت
    ز آسمان آغاز کارم سخت شیرین می‌نمود
    کی گمان بردم که شهدآلوده زهر ناب داشت
    سعدی این ره مشکل افتادست در دریای عشق
    اول آخر در صبوری اندکی پایاب داشت
    اگه منظورت از مثل آدم فارسیه خب بگو فارسی ... چرا بیخود پای رضا رو وسط میکشی ...
    نترس ... در اون حد نیست که از خوشی غش کنی ...
    یه چند وقتیه دوباره یخته درد گرفته ...
    در ضمن اگه میخوای بتونی بخونی به بریون که رسیدی چشمتو ببند ...
    من رفتم ... تو هم دیگه دانلودت تمومه ، برو بخواب ...
    راستی این فیلما رو بیار بعد کنکور ببینیم ;)
    boro bekhab , albate age delet miad man beryoon bedam (har chand : 1)nemibazam ... 2)bakhtam khodet bayad bekhari) ... manam kamkam beram doctor baraye zanoom , 2 bar umadam beram khabam borde,hala ham khabam mioomad umadam inja khaam bepare
    ;)omidvaram khabe rooh nabini
    khejalat bekesh boro sare darset
    :)bibinam 2bare ye kar mikonin 2 ta jom'e , beryoon be iman bebazam
    :Dye fekri be hale khodet bokon ... man goftam zire 50 mishi;) bakhtam kharje ryoon ba khodete
    چند وقته بد رفتم تو فکر جوش ... البته از خوردگی و شناسایی( همین طور یخته نانو) هم نمیشه گذشت ...
    حالا زوده ، یه کاری می کنیم بالاخره ... بذار قدم اول رو برداریم ... نردبون پله به پله ....;)

    من اون موقع تازه میرم بخوابم ... خودت که اطلاع از وضعیت خونه و زندگی من داری ... مجبورم به جای شب ، روزها بخوابم که البته بدم نیست ...

    حالا خودت اون موقع چه میکنی ؟؟؟؟
    خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
    خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت
    چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
    همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت
    ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
    خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
    ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
    که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت ...
    سلام دوست خوبم
    افتخار دارم با کی حرف می زنم؟
    اسمم محسن
    ممنون که درخواستمو قبول کردی
    امیدوارم دوست خوبی باشم
    بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
    هلال عید به دور قدح اشارت کرد
    ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
    که خاک میکده عشق را زیارت کرد
    مقام اصلی ما گوشه خرابات است
    خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد
    بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل
    بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد
    نماز در خم آن ابروان محرابی
    کسی کند که به خون جگر طهارت کرد
    در نمازم خم ابروی تو با یاد آمدحالتی رفت که محراب به فریاد آمداز من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدارکان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمدباده صافی شد و مرغان چمن مست شدندموسم عاشقی و کار به بنیاد آمدبوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنومشادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
    از باد صبا در سر زلفش چو خم افتد
    صد عاشق دلسوخته در بحر غم افتد
    مشتاق حرم گر بزند آه جگر سوز
    آتش به مغیلان و دخان در حرم افتد
    در هر طرفت هست بسی خسته و مجروح
    لیکن چو منت عاشق دل خسته کم افتد
    این تلافی روح القدس بود ...

    وصال دوستان روزی ما نیست
    بخوان حافظ غزل های فراقی ...
    اگر به باده مشکین دلم کشد شاید ،
    که بوی خیر ز زهد ریا نمی آید
    جهانیان همه گر منع من کنند از عشق
    من آن کنم که خداوندگار فرماید ...
    بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
    سر خم می سلامت شکند اگر سبویی

    خب بگو نی خوام بیم دیه ..... چرا جواب نی دی ...
    التماس دعا ...:gol:
    قصه می گوید برای بچه های خود عمو نوروز ....
    گفته بودم زندگی زیباست ،
    گفته و ناگفته، ای بس نکته ها این جاست ...
    ...
    آری ، آری ، زندگی زیباست ...
    زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست ؛
    گر بیفروزیش ، رقص شعله اش در هر کران پیداست ...
    ور نه خاموش است و خاموشی گناه ماست ...

    پس باقیش ؟؟ اون پایینی ها رو هم زود جواب بده وگر نه میگم محسن بیاد !!!
    اوه اوه اوه .... [IMG][IMG]
    اگه بابابزرگ محسنمون بفهمه !!!!!
    اول که گلی بدبخت رو پیچوندی رفتی با پری بپری ... [IMG]
    بعدشم نفهمیدیم پری چی شد ، رفتی با ترانه !!! [IMG]
    حالا هم که شادی !!!!! [IMG]
    برم بگم بابابزرگ بیاد ؟؟؟؟؟ زود باش بگو شادی کیه؟؟؟ ازکی وکجا هم رو میشناسین ؟ ترانه رو چیکار کردی؟؟؟ و... [IMG][IMG][IMG]
    و همچنین ...

    بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
    فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
    اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
    من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
    شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
    نسیم عطرگردان را شکر در مجمر اندازیم

    چه جالب ... اونجا که گفتی :

    باغ بهشت و سایه طوبی و قصر حور
    با خاک کوی دوست برابر نمی کنم

    یه جای دیگه میگه :

    سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
    به هوای سر کوی تو برفت از یادم

    راستی دفعه پیش یادم رفت:
    "خرقه سالوس " یعنی خرقه ریایی ...
    بابت کارآموزی هم متأسفم برات که فرصت دانشجو شدن رو از دست دادی !! [IMG]
    سلام عزیزم ، چطوری ؟ چرا ناراحت شدی ؟ حالا طوری نیست ، اشکال نداره ... :w24:
    حضرت حافظ در ادامه همون که تو مایه های بالاییش بود میفرمااان :
    عشق دردانه‌ست و من غواص و دریا میکده /
    سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم
    لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق /
    داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم
    بازکش یک دم عنان ای ترک شهرآشوب من /
    تا ز اشک و چهره راهت پرزر و گوهر کنم
    من که از یاقوت و لعل اشک دارم گنج‌ها /
    کی نظر در فیض خورشید بلنداختر کنم
    چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست /
    کژدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم
    عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار /
    عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم
    من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست /
    کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم
    گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم /
    گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم
    عاشقان را گر در آتش می‌پسندد لطف دوست /
    تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم
    دوش لعلش عشوه‌ای می‌داد حافظ را ولی /
    من نه آنم کز وی این افسانه‌ها باور کنم
    روح القدس آن سروش فرخ
    بر قبه ی طارم زبرجد
    مى گفت سحرگهى كه يارب
    در دولت و حشمت مخلد
    بر مسند خسروى بماناد
    منصور مظفر محمد

    یه بار دیگه از این کلمات قشنگ قشنگ انتخاب کردی .... :w20::w20::w20:

    از این پس کلماتت رو باید از داخل شعر جواب انتخاب کنی !!!:twisted::twisted:
    بابت مرام هم چه کنیم !!! ما اینیم دیگه ... :w18::w18:
    سلام گل داداشم .... خوبی ؟
    زنده ای؟؟؟؟؟
    چرا جواب نمیدی؟؟؟ حالا درسته پیر شدی ولی دلت که جوونه ....:biggrin::biggrin:
    یه حبیبی ، حبیبی نورالعینی .... چیزی ... منتظر شعرتم همچنان ...:thumbsdown::thumbsdown:

    عیدتم مبارک گلم ...
    روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
    در غنچه​ای هنوز و صدت عندلیب هست

    گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
    چون من در آن دیار هزاران غریب هست

    در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست
    هر جا که هست پرتو روی حبیب هست

    آن جا که کار صومعه را جلوه می​دهند
    ناقوس دیر راهب و نام صلیب هست

    عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
    ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

    فریاد حافظ این همه آخر به هرزه نیست
    هم قصه​ای غریب و حدیثی عجیب هست

    برای اون یکی هم چون من جوونم شعر معاصر میگم :
    سوسنخانوم،ابرو کمون ... چشم عسلی .... وخلاصه ... البته درستش اسمال آقاستا ولی تحریف شده ...
    راستی داداشی ... یعنی منم دو سه ماه دیگه از جوونی در میام:cry::cry:
    تولدت کی بود؟اگه همین نزدیکیاست مبارک :gol::gol::gol:
    :w33::w33::w33:
    شعر ها رو که نوشتی دقت کن مثل قبلیا نشه
    سلام داداشی جونی ....
    پیامات را تو صفحه من بذار ببینم پس !!!! تو هم میس بزن وقتی جواب دادی ...

    عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
    داد رسوایی من شهرت زیبایی او
    بس که گفتم همه جا شرح دلارایی او
    شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او
    این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
    کی سر برگ من بی سر و سامان دارد ....
    "وحشی بافقی"

    نوشتم این غزل نغز با سواد دو دیده
    که بلکه رام غزل گردی ای غزال رمیده
    سیاهی شب هجر و امید صبح سعادت
    سپید کرد مرا دیده تا دمید سپیده

    اینم مال شهریار بود .... یادت نره دادشی میس بزنی ...:w27:
    سلام تو روحت اینم کلمه بود :mad:

    هیچی از حافظ نیافتم
    مجبور شدم به مثنوی مراجعه کنم:cool:
    ***************
    بیایید،بیایید،که خورشید دمیده ست
    بیایید،بیایید، که دلدار رسیده ست

    بیارید، بیارید همه جان و جهان را
    به خورشید سپارید ، که خوش تیغ کشیده ست.

    ****************
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
    که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

    شکر فروش که عمرش دراز باد چرا
    تفقدش نکند طوطی شکرخا را.:biggrin:
    ****************
    هر وقت جواب دادی تک بزن
    ;)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا