bhakti_darshan
پسندها
14

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • [تولّد] ... زاد روز مهر بانوی باشگاه ، ســـــــــــــتایش ِ عزیز ... [ تولّد][IMG]
    تولد دوست خوبمون ستایش بانو مدیر ارشد محترم باشگاه
    روی عکس کلیک کن و بیا تولد
    سلام بر شما بزرگوار
    ممنونم بابت درخواست دوستی و نظرتون درمورد عکسم
    شرمنده من مدت زیادی نبودم و الان پیام شما رو دیدم
    موفق و شاد باشید


    چی بگم ابری و بارون نمیشی
    درد و می بینی و درمون نمیشی
    چی بگم با کی بگم راز تو رو
    ....
    پاییز فصل منست
    بالهای احساس
    خاکستر تنهایی ام را پر میدهد

    پاییز فصل منست.
    دفتر اشعار بی کلام و وازه
    خاموش در انتظار
    چیزی
    کلامی ...تا دوباره وازه باران شود

    پاییز .فصل منست
    سکوت دیوار زمان
    لنگر سرسخت انتظار
    نگاه پشت پنجره
    اسمان نیمه ابری

    دلشوره ای به سان تولد عشقی جاودانی
    پاییز من را حکایت است

    اولین روز پاییز شروع من
    شروعی دوباره برای تجربه ی بودن
    پاییز فصل منست
    پاییز فصل منست
    ...
    به انچه تورا به اوج میرساند بیندیش

    نه بر نردبان شكسته
    و نه بر رد پای خالی

    با شكوه بالهایت را بگشای و به پرواز بر اوج ها بیندیش
    آسمان سهم بلند اندیشان است
    چقدر اینجا شعر هست:confused:
    سلام مرسی بابت درخواست دوستی(شکلک مرسی)
    صندلی قدیمی در انتظار اوست
    پشت پنجره

    می نشیند

    برف آرام و نگاه اش صبور
    بدرقه میکند دانه ی برف سفید را ...
    آرام و آرام
    چه غریب است این احساس
    سکوت و تو و اندیشه ات
    و خاکستر احساست
    در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
    خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
    دل که آیینه شاهیست غباری دارد
    از خدا می‌طلبم صحبت روشن رایی
    کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش
    که دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی
    نرگس ار لاف زد از شیوه چشم تو مرنج
    نروند اهل نظر از پی نابینایی
    شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
    ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی
    جوی‌ها بسته‌ام از دیده به دامان که مگر
    در کنارم بنشانند سهی بالایی
    کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
    گشت هر گوشه چشم از غم دل دریایی
    سخن غیر مگو با من معشوقه پرست
    کز وی و جام می‌ام نیست به کس پروایی
    این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت
    بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی
    گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
    آه اگر از پی امروز بود فردایی
    بهترين آواتار را چه كسي دارد ؟ ( فينال )

    khoshhal misham sherkat koni
    mer30
    در خلوت ناب خویش شعری نوشتم
    كه هیچ احساسی آن را معنا نكرد
    و غلظت احساسی كه
    نم نم باران در وجودم ریخت را . . .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا