گلابتون
پسندها
14,699

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • کجایییییییییییییییییییییییییی مامانم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ چرا هیچ کسی نیستتتتتتتتتتتت؟؟؟؟
    فاصله

    استادی از شاگردانش پرسید:
    چرا ما وقتی عصبانی هستیم داد می زنیم؟
    چرا مردم وقتی عصبانی هستند سر هم داد می کشند؟

    شاگردان فکری کردند و یکی از آنها گفت:
    چون در آن لحظه آرامش و خونسردیمان را از دست می دهیم!

    استاد پرسید:
    این که ما آرامشمان را از دست می دهیم درست است، اما چرا با وجودی که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می زنیم؟
    آیا نمی توان با صدای ملایم صحبت کرد؟
    چرا هنگامی که خشمگین هستیم داد می زنیم؟

    شاگردان هرکدام جواب هایی دادند ولی پاسخ هیچکدام استاد را ارضی نکرد!

    سرانجام او چنین توضیح داد:
    هنگامی که دو نفر از دست یکدیگر عصبانی هستند، قلب هایشان از یکدیگر فاصله می گیرد. آنها برای اینکه این فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.

    هرچه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.

    ادامه دارد ...:gol::gol::gol:
    وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید
    وااااااااااااااییییی ، آبه که سرازیز میشه از لب و لوچه مون !! سایه جوووووونی بدو بیا .. بدو بدو [IMG]
    فخط من از هرسه تاش موخاما ! [IMG]
    هر چی تلاش می کنم عذاب وجدان اون بستنی که تنهایی خوردم نمیذاره شبا خوابم بگیره! به همین خاطر رفتم یه بستنی سفارشی سه نفره! گرفتم:
    بهشم دست نمیزنم تا تو و دختر شرقی بیاین...!

    سلاااااااااااام مامان گلابم. چطوری؟ خوبیییییی؟ یه موقع سراغ دخترتو نگیریها. مامان جونم دلم برات تنگیده بود. چه خبرا؟؟؟؟؟ دوری و دوستی آره؟
    تو شاهکار خالقی
    تحقیر را باور نکن
    بر روی بوم زندگی هر چیز می خواهی بکش
    زیبا و زشتش پای توست
    تقدیر را باور نکن
    تصویر اگر زیبا نبود،
    نقاش خوبی نیستی ...
    از نو دوباره رسم کن ،
    تصویر را باور نکن
    خالق تو را شاد آفرید ..
    آزاده آزاد آفرید
    پرواز کن تا آرزو ...
    زنجیر را باور نکن

    باید سعی کنم در حالی که می شکنم , همینطور روی پاهایم بایستم , خودم را بسپرم به پاهایم , به حمایت دورادور دست هایت....
    خوشحالم...

    خواهش. موفق باشی
    شب خوش...
    زندگی همرنگ خواسته هات
    باران که می بارد تو می آیی باران گل، باران نیلوفر
    باران مهر و ماه و آئینه باران شعر و شبنم و شبدر


    باران که می بارد تو در راهی از دشت شب تا باغ بیداری
    از عطر عشق و آشتی لبریز با ابر و آب و آسمان جاری


    غم می گریزد، غصه می سوزد شب می گدازد، سایه می میرد
    تا عطرِ آهنگ تو می رقصد تا شعر باران تو می گیرد


    از لحظه های تشنه ی بیدار تا روزهای بی تو بارانی
    غم می کشد ما را و می بینی دل می کشد ما را تو می دانی
    سلامت باشی... همیشه
    امیدوارم رفع بشه به زودی.
    چه خبر از امیر؟ امیر باشه و بی حوصلگی؟!
    گاهی اوقات شاید تنها شادی زندگی ام این است که هیچ کس نمی داند تا چه حد غمگینم!
    چه ساده بودم که گمان میکردم


    به دورم می گردند کسانی که دورم میزدند!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا