kachal63
پسندها
2,157

ارسال های پروفایل ارسال ها درباره

  • دقیقا همینطوره
    منم خوووبم مثل همیشه منتظر یه ناجی :دی
    سلوم معصومه خوبی؟؟؟؟چه خبرا؟؟؟میگما ما چرا مدیر نمیشیم دیگه فسیل شدیم تو باشگاه :دی
    هستم که!
    سیلام
    :دی
    تو مگه قرار نبود سر درس و مشخت باشی؟
    شکلک دعوا کردن :دی
    باوشه
    نه هنوز، تنبلی کردم نخوندم
    یه دوسال دیگه مونده


    نه این بار حسابی چسبید :D

    چه خبرا ؟ چه کارا میکنی معصوم ؟ :huh:


    ای جااااااااااااااان ! اتفاقا بخل موخواستم . بوسمم بکن :D

    ولی از اون بوس خوشگلا . اون شکلکه رو نفرستی که مثل شتر میبوسه :D
    چقدر داغونی تو دختر :D

    بیا بخلم تا بوسش کنمو خوف بشه :love:

    چکار میکنی با خودت ؟ درس زیاد میخونی ؟
    سلام . خوفم . خوفی ؟ چه خفرا ؟ از این ورا ؟ :love:

    حالت خوف شد معصوم :huh:
    باز کن پنجرهها را که نسیم
    روز میلاد اقاقی ها را
    جشن میگیرد
    و بهار
    روی هر شاخه کنار هر برگ
    شمع روشن کرده است
    همه چلچله ها برگشتند
    و طراوت را فریاد زدند
    کوچه یکپارچه آواز شده است
    و درخت گیلاس
    هدیه جشن اقاقی ها را
    گل به دامن کرده ست
    باز کن پنجره ها را ای دوست
    هیچ یادت هست
    که زمین را عطشی وحشی سوخت
    برگ ها پژمردند
    تشنگی با جگر خاک چه کرد
    هیچ یادت هست
    توی تاریکی شب های بلند
    سیلی سرما با تاک چه کرد
    با سرو سینه گلهای سپید
    نیمه شب باد غضبناک چه کرد
    هیچ یادت هست
    حالیا معجزه باران را باور کن
    و سخاوت را در چشم چمنزار ببین
    و محبت را در روح نسیم
    که در این کوچه تنگ
    با همین دست تهی
    روز میلاد اقاقی ها را
    جشن میگیرد
    خاک جان یافته است
    تو چرا سنگ شدی
    تو چرا اینهمه دلتنگ شدی
    باز کن پنجره ها را
    و بهاران را
    باور کن
    :gol:
    بدین افسونگری وحشی نگاهی

    مزن بر چهره رنگ بی گناهی

    شرابی تو شراب زندگی بخش

    شبی می نوشمت خواهی نخواهی :love:
    دو هفته دیگه تحمل کن معصوم:love:

    اونوقت انقدر میام تا از دیدنم دل درد بگیری :D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا