*نيروانا*
پسندها
1,020

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بله:)
    آوریل یه چیز دیگست همه بزرگان تو آپریل بدنیا اومدن
    انیشتن و ................
    علی دایی محمد رضا گلزار
    من و ...........:دی
    سلام....الان هم راجب ست ...تا به ابد...
    البته اگر در اتاق نباشید و سلام کننده در حیاط!!!
    خوشحالی بهت سر نمیزنم نه

    فقط حالم داره از روزگار بهم می خوره نمی دونم چرا...
    سلام مهسا جان.ممنون از لطفت.
    نه عزیز.مال خودم نیست.از جاهای مختلف جملاتی که به دلم میشینه،گلچین میکنمو برا خودم نگه میدارم
    خوبه مزاحمت نمی شم نه

    ..چون دیدم با همشهریات بهت خوش میگذره گفتم برم بهتره
    نمیدانم چه میخواهم بگویم
    زبانم در دهان باز بسته است
    در تنگ قفس باز است وافسوس
    که بال مرغ آوازم شکسته است
    نمیدانم چه میخواهم بگویم
    غمی در استخوانم می گدازد
    خیال نا شناسی آشنا رنگ
    گهی می سوزدم گه می نوازد

    پریشان سایه ای آشفته آهنگ
    ز مغزم می تراود گیج وگمراه
    چو روح خوابگردی مات و مدهوش
    که بی سامان به ره افتد شبانگاه
    درون سینه ام دردیست خونبار
    که همچون گریه میگیرد گلویم
    غمی آشفته دردی گریه آلود
    نمیدانم چه می خواهم بگویم
    ببین خدا حافظی هم نکردی اینم یه نمونش


    دیگه مزاحمت نمی شم
    می نوش که عمر جاودانی این است

    خود حاصل از ایام جوانی این است

    هنگام گل و باده و یاران سر مست

    خوش باش دمی که زندگانی این است
    مشت می‌کوبم بر در،

    پنجه می‌سایم بر پنجره‌ها
    من دچار خفقانم، خفقان
    من به تنگ آمده‌ام از همه چیز

    بگذارید هواری بزنم

    آی! با شما هستم
    این درها را باز کنید

    من به دنبال فضایی می‌گردم
    لب بامی، سر کوهی، دل صحرایی
    که در آنجا نفسی تازه کنم

    می‌خواهم فریاد بلندی بکشم

    که صدایش به شما هم برسد

    من به فریاد همانند کسی
    که نیازی به تنفس دارد
    مشت می‌کوبد بر در، پنجه می‌ساید بر پنجره‌ها،

    محتاجم

    من هوارم را سر خواهم داد
    چاره درد مرا باید این داد کند

    از شما خفته چند
    چه کسی می‌آید، با من فریاد کند
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا