سلام داداش.
اره زد و رسيديم به مراسم!
هميشه قبل از رفتن اينجوري مراسم مي گيرينو همه رو خبر مي كنين؟!!
لابد برگشتنتونم همين مشقته! :دي
ديگه خوبي بدي ديدين
حقتون بوده حتما ديگه (-: (اين الان :دي شهري بود)
بديا رو اين چند روز اجالتا فراموش كنين(نمي خواد ببخشينا بي مزه ميشه!) اهتون يه وقت دامن گيرمون نشه هزار تا بدبختي داريم !! تا بعد به حساب هم مي رسيم داداش!
باشه منم هيچ وقت فراموش نمي كنم
كه يه حساب كتابايي با هم داريم كه بايد صاف و صوف شن!!
اتفاقا داداش منم اومدم خدافظي
البته يه كار نا تموم دارم كه بايد تمومش كنم تا خيالم راحت شه!
يه معما داداش سالوادر داده كه واسه اينكه اونو تحويل ندادم يه پام هنو اينور گيره!! بدبختيا هم كه از اون ور شدن عزرائيل!!

راستي داداش حالا اگه يه روز كلا بخواين بي خيال باشگاه شين مراسمتون چه شكلي مي شه!
ما كه از اين خدافظياي شيش ساعته بلد نيستيم كه ..يه روز بيخبر اومديم يه روزم بيخبر ميريم ..بي مشقت!!
موفق باشين
با اجازه