آسمان بار امانت نتواست کشید
قرعه ی کار به نام من من دیوانه زدند...
با هستی انسان، عشق پیدا شد، که انسان جلوه گاه عشق باشد و عشق همچون ودیعه ای به انسان سپرده شد، زیرا که آسمان با همه ی عظمت و شوکت، این بار امانت را نمی توانسته و نمیتواند بر دوش بکشد، پس قرعه ی کار بر دوش و گریبان داشتن عشق، به همان که باید، به انسان دیوانه رسید...
انسان دیوانه، یعنی انسان جسوری که از عظمت و شوکت بارامانت نمی هراسد؛ زیرا که بیقرار تر و پریشان تر از این حرف هاست.
انسان دیوانه ای که نهایت عقل او در همین دیوانگی حیرت انگیز نهفته است.
در عاشق زیستن...
پیشاپیش عید همتون مبارک، التماس دعا...